#یک_شب_آرامش
#یک_شب_آرامش_پارت_90
تئوريه ... بخونشون ... بعد نظرت رو در موردش بهم بگو
سرو رو تكون دادم و كاغذها رو برداشتم. بلند شدم و گفتم: من دارم ميرم ... خداحافظ
سري تكون داد و با حالت عجيبي گفت: خداحافظ خانوم كوچولو
اخم كوچيكي كردم. تك خنده اي كردو گفت: خوشم مياد از اين كلمه ... تحمل كن ديگه
رفتم سمت اتاقم. در رو بستم و جلوي آيينه يه كم آرايشم رو تجديد كردم. كيفم رو برداشتم و راه افتادم كه برم. دستم رو رو دستگيره گذاشتم و كشيدمش
پايين. باز نشد. دوباره اين كار رو تكرار كردم. چندين بار دستگيره رو بالا و پايين كردم. فايده اي نداشت.انگار قفل بود.
چند بار به در كوبيدم و باربد رو بلند صدا زدم. اما انگار خبري نبود. بعيد ميدونستم از اين فاصله صدام رو نشنوه. رفتم سمت تلفن اتاق و برش
داشتم. هيچ صدايي نبود. قطع بود. ترس تو جونم افتاده بود. ظرف اين چند دقيقه چه اتفاقي افتاده بود؟ دستم رو كردم تو كيفم تا گوشيم رو پيدا كنم. گشتم.
نبود. دستهام ميلرزيد. با عصبانيت كيفم رو روي ميز برگردوندم. تمام لوازمم ريخت بيرون اما تنها چيزي كه بينشون نبود گوشيم بود. اه از نهادم بلند شد.
اين يه نقشه برنامه ريزي شده بود. هيچ كاري از دستم بر نميومد. تو طبقه هفتم يه ساختمون گير افتاده بودم. بدون تلفن. چيكار ميتونستم بكنم؟ عصباني
بودم. داشتم از درون ميسوختم. رفتم پشت در اتاق و با صداي بلند داد زدم: باربد ... ميدونم اونجايي ... خيلي بازي مسخره ايه ... در رو باز كن ... اين
جور شوخيا من رو نميترسونه.
صدايي نميومد. ميدونستم اون بيرونه. كي جز اون ميتونست با من همچين شوخي بكنه؟ تو اون چند دقيقه كسي جز من و اون تو دفتر نبود.
از داد كشيدن چيزي عايدم نشد. ناچار روي يكي از كاناپه هاي جلوي ميز نشستم. بالاخره خسته ميشد. نميتونست تا ابد من رو اينجا نگه داره. اگه دير
ميكردم مامان و بابا نگران ميشدن.
سرم رو تكيه دادم به پشتي مبل. بلند داد زدم: چه فكري با خودت كردي؟ ... با اين كار گور خودتو كندي آقاي اسفندياري ... ميدونم اون بيروني
بازم جوابي نيومد. يه لحظه فكر كردم نكنه اشتباه كردم؟ اصلا نكنه باربد گذاشته رفته؟ مگه ميتونه منو اينجا ول كنه؟ اگه تا صبح در رو باز نكنه چي؟
چجوري به مامان و بابا خبر بدم. اصلا قصدش از اين كار چيه؟
هزار جور فكر به مغزم هجوم آورد. انقدر استرش كشيده بودم كه دلم داشت پيچ ميخورد و حالت تهوع پيدا كرده بودم. نگاهي به ساعت انداختم . نزديك 2
romangram.com | @romangraam