#تو_از_کجا_پیدات_شد_پارت_32


امیرعلی پوقی زد زیر خنده: بابا این دوتا الان رو ابرا سیر میکنن...آخ آخ دیدید؟؟ دیدید منو مریم ترشیدیم این سرتق زودتر از ما رفت خونه ی بخت؟!

مریم سیب بزرگ دستشو گاز زد: اصلنم اینطور نیست...

لاله با سینی چایی وارد شد سریع بلند شدم: لاله جون بدین من خسته میشین...

جلوی بابا مجبور بودیم قربون صدقه ی هم بریم؛ اونم لبخند زد: عزیزم...خوشحالم که عروس میشی...مریم منم خواستگار داره...

سینی رو ازش گرفتمو سمت بابا رفتم؛ امیر علی گفت: جدی؟ کیه خواستگارش؟؟؟

صدای لاله اومد: خانوم اقای نیازی همسایه قبلیمون زنگ زده بود دیروز...( خندم گرفت؛ بابا چاییشو برداشتو بهم چشمک زد...لبخند زدم و سینی رو مقابل عماد گرفتم) اره زنگ زده بود گفت با اجازه ی حاج اقا بیایم خواستگاری...

عماد خواست چایی برداره که امیر علی مچشو گرفت: نه نه ...واسین ی عکس بگیرم ازتون تو این حالت بعد...

عماد نگام کرد...تو نگاهش شیطنت موج میزد .... امیرعلی موبایلشو گرفت سمت ما: عماد نگاهت به مهسا باشه...عماد خندید: چه کاریه خب؟؟؟

بایا با اخم گفت: امیرعلی...تمومش کن...رو به لاله ادامه داد: خب نگفت برای کدوم دخترم میان خواستگاری؟

صدای لاله اومد: وااا معلومه دیگه مریم

عماد چاییشو برداشت؛ که همزمان امیرعلی هم عکس گرفت...سینی رو مقابل امیر گرفتم: ان شالله قسمت خودت داداشی...

دستاشو رو به اسمون گرفت و غلیظ گفت: ان شاالللهههه...

خواستم سینی رو طرف مریمو لاله ببرم که اشاره کردن نمیخورن....

شونه بالا انداختمو روی مبل نشستم..

بابا استکان چاییشو روی میز گذاشت: عماد جان...من تا دنبال کارای ثبت احوالو شناسنامه باشم ...

عماد تک سرفه ای کردو بین حرف بابام گفت: حاجی ببخشید بین حرفتون حرف میزنم! من ...من نمیخوام دنبال گذشته ی من باشید...من هیچ علاقه ای به دونستن گذشته ندارم...

بابا اخم کرد: دو سال پیشم خودت نذاشتی وگرنه تا الان خونوادتو پیدا کرده بودیم...ولی الان قضیه فرق داره...گرفتن ی شناسنامه ی جدید از راه قانونی غیرممکنه...ولی میشه اطلاعات قبلیه شناسنامتو بیرون کشید...

عماد رو به من گفت: مهسا خانوم شما ...منو بدون شناسنامه قبول میکنید؟؟

شوکه از سوال ناگهانیه عماد و اینکه همه ی نگاه ها چرخید سمت من! با لکنت گفتم: خ..خب.. م..من....بابا؟؟

بابا خندید: چیه؟ مگه من چیزی گفتم؟!

سرمو انداختم پایین؛ عماد دوباره گفت: مهسا خانوم...شما قبول کردی همه ی شرایط الان منو...درسته؟!

romangram.com | @romangram_com