#تاوان_دختر_بودن_پارت_4
راهی نداری تو باید طاقت بیاری
آخــه مـیـدونـی نـمـیـشــه
گوگل رو بازکردم و98تیا رو جستجو کردم.دوست داشتم با کسی حرف بزنم ولی خب باکی حرف میزدم؟همه خودشون هزارتا درد دارن چراباید به حال منم غصه بخورن؟ولی نمیتونستم سکوت کنم قلبم داشت میترکید...چشمامم میسوخت از بس گریه کرده بودم ... دلم میخواست با داداش مجازی م (فرشاد) حرف بزنم ...خدا خدا میکردم باشه چون فقط اون بود که میتونست تو هرشرایطی ارومم کنه ...همیشه اون بود ...با اینکه غریبه بود ولی بیشتر ازخانواده م کنارم بوده خیلی دوسش داشتم ...بهش پی ام دادم که جوابمو داد خیلی خوشحال شدم یکم باهم حرف زدیم و اروم شدم ازهم خدافظی کردیم و کامپیوتر رو خاموش کردم وروی تختم دراز کشیدم ......!
***
برگشتم به سه سال پیش:
یاد روز اخر مدرسه ها ....روزی که پیش دانشگاهی تموم میشد .... یادمه از یکی از بچه ها متنفر بودم ... داشتیم باهم جر بوحث میکردیم که فاطی (یکی از دوستان صمیمیم)به جای اینکه از من طرف داری کنه پشت اون دراومد...!
آنی خواهری قهر نکن.باباجان ببخشید من غلط خوبه؟
من-اولا من بابات نیستم وهیچ شباهتی هم به بابات ندارم ...بابات سبیل داره من سبیل دارم؟؟هان؟؟خوب نگاه کن..میبینی باد برده ,دوما تو برای چی جلوی اون دختره ی لوس وننر اینجوری بامن حرف میزنی؟
بخشیدمت حالا بیابریم خونه فاطی جونی.من خستم مخم داغ کرده امتحان خیلی سخت بود.
فاطی:آنی کنکور رو چی کارکنیم؟
-هیچی اونم یک امتحانه دیگه,میریم میدیم میاییم!بیا بریم خونه من خوابم میاد.
فاطی:چی؟؟؟آنی میخواییم بریم سینما!امروز روز اخره که همو میبینم!
-روزه اخره که همو میبینیم؟؟؟.....برو باو دختره خل وچل ...من و تو هرروز خونه هم دیگه پلاسیم...بعدشم کلا ما هر پنج شنبه میریم کافی شاپ چرا حرف اضافی میزنی؟؟؟؟
-ای بابا ..آنا مسخره نشو دیگه ....! بیا بریــــم...جیــــغ بیــــا بریم..!
-زهر مار آنا هزار دفعه گفتم بهم نگو آنا......بدم میـــاد...آنی...فهمیدی؟
بعدشم چرا جیغ میزنی باشه بریم
-آخ جووون ..هورا...دست و جیغ وهورا
- فاطمه خوب میشی بخدا...
-بیشعور بدون تو خوش نمیگذره خب..!
romangram.com | @romangram_com