#تاوان_دختر_بودن_پارت_14

شروع کرد به بخیه زدن خیلی درد داشت واسه اینکه حواسمو پرت کنه گفت:

چندسالته؟چه رشته ای هستی کوچولو؟

من-هجده سالمه ...رشته ی تجربی ..آیی آیی دستـــــــم ....

-میخوایی چی کاره بشی؟

-اگه خدا ..ایی دستم ایی...بخواد پرستار ...

دکتر خب بی حس می کردی .آیی

-دخترخوب بخیه که بی حسی نمیخواد ...اگه هم میخواست شمارو بی حس نمیکردم تا دردش یادت بمونه ودیگه از این غلطا نکنی!ثانیا رشته ت تجربی ها ...نمیدونی واسه بخیه بی حسی نمیخواد؟

باحرص شروع کردم به کندن پوست لبم ...مسخره ازقصد طولش میداد وگرنه یه بخیه زدن کار دو دقیقه س ....!

دکتر-دِ دخترنکن لبتو جر دادی!.....راستی شکست عشقی خوردی؟

باغیض نگاهش کردم وگفتم:

-شما کار خودتون رو انجام بدین لطفا..

هیچی نگفت وبالاخره بعد از بیست دقیقه درد کشیدن کارش تموم شد.

من-ممنون

دکتر-لطفا دیگه از این کارا نکن..

زیرلب گفتم : اگه بذارن ... چشم....!

در رو باز کردم وهمین که از اتاق اومدم بیرون سورن پرید جلوم وگفت :

-حالت خوبه؟...دستت چی شده بود؟...خودکشی کرده بودی؟..!

باخونسردی نگاهش کردم و گفتم :صندوق کجاست ؟

سورن با حرص گفت :لازم نکرده تو حساب کنی.... تا یه مرد هست تونباید دست تو جیبت کنی!


romangram.com | @romangram_com