#تاوان_بی_گناهی_پارت_9

راتین که حرکت منو دیده بود و حرف راننده رو شنید محکم به پیشونیش کوبیدو گفت

+بی ابرو شدیم رفت

تک خنده ای کردم باخجالت منتظر شدم راننده درو با ریموت باز کنه

درکه باز شد بیخیال ابرو شدم داد زدم

+ حیاطشونوووو....

#part_32

راتین که قیافش از حرص سرخ شده بود گفت

+منظورت باغه؟

سرفه ای کردم با لبخند مصنوع که معلوم بود خجالت کشیدم گفتم

-اهم اهم اره همون باغ

نیشخندی زد وارد شد

نگاه بی تفاوتی به باغ انداختم

وارد که میشدی فقط درخت میدیدی

یکم جلوتر فواره ای بود که به حالت مجسمه زنی خم شده بود و از کوزه تو دستش اب میریخت

واقعا تحسین برانگیز بود

یکم جلوتر از فواره آب عمارتی بود که فوقولاده زیبا بود

راتین اشاره ای کرد و گفت

+دریا بیا بریم داخل امارت پیش پدر جون

باشه ای گفتم راه افتادم......

وارد عمارت که شدیم زنی به استقبالمون اومد

-سلام عزیزانم خوش امدید لطفا بشینید الان اقا بزرگم تشریف میارند

لبخندی به خوش روییش زدم

و منتظر پدر جون شدم....

#part_33

پدر‌جون ازبالای پله ها درحالی که اعصای گرون قیمتی دستش بود گفت

-خوشحالم که اومدید و بعد صدازد نجمه نجمه

همون زنی که به استقبالمون امده بود سریع امد و گفت

+بله اقابزرگ

-برو اتاق دریا و رادینو نشون بده

چشمی گفت و

+دریاخانوم اقارادین بفرمایید تا اتاقتونو نشون بدم

منو رادین از جامون بلند شدیم و به دنبال نجمه به طبقه بالا رفتیم

یه راهروی نسبتا بزرگ بود

که توش حدودا 20-25تا اتاق بود.....

یکم که جلوتر رفتیم

نجمه ایستاد و گفت

-دریا جان مادر اینجا اتاق شماست

تشکری کردم و داخل اتاق شدم

نگاه اجمالی به کل اتاق انداختم



بغل در یه میز ارایشی سفیدبود که کشوهاش ابی بود‌...

ته اتاق کمد دیواری سفید ابی بود

نگاهی به تخت انداختم که بغلش پنجره ای بود که پردهاش سفید ابی بود و با پروانه های ابی تزیین شده بود

خیلی خوشم اومد واقعا قشنگ بود

کلا اینجا قصری بود برای خودش......

#part_34

وارد شدم چمدونمو گوشه ای گذاشتم

اول باید برم حموم امروز خیلی خسته شدم.......

******

از حموم بیرون اومدم

اول جلوی اینه ایستادم

نگاهی به چهرم انداختم

چشمای ابی

موهای طلایی بور که تا باسنم میرسید

ابروهایی‌که زیرشو تمیز کرده بودم

بینی استخونی

لبای که خدادادی قرمز کشیده بود

لبخندی به چهرم زدم خدارو شکر از چهرم راضی بودم😊



تصمیم گرفتم موهامو سشوار بکشم تا کمی از خیسیش کم بشه

romangram.com | @romangram_com