#تاوان_بی_گناهی_پارت_83

انقدر به کمرم فشار اوردکه....

چشمام و با درد بستم...

-اخ!

خم شد زیر گوشم با صدای خشنی گفت:

-دیگه نیمخوام مثله امروز سرخودت کاری انجام بدی... دیگه تکرار نشه...

با صدای خفه ای نالیدم،زیر گلمو خشن بوسید!

-نشنیدم؟

-اخ...باشه..!

نفسش رو روی گلوم فوت کرد. فشار دستش کم کم تبدیل شد به نوازش...

صدای موبایلش باعث شد از من فاصاه بگیره...

یه اخم کم رنگ روی پیشونیش نشست...

با دست راستش موهامو نوازش کرد با دست چپش جواب داد...

صدای ظریف دخترونه‌ای داخل گوشی پیچید



- الو ارسان عزیزم.....!!!

ارسان درحالی که زل زده بود به من جواب داد...

-چى میخوای پونه زود تر بگو کاردارم....

چون من تقریبا چسبیده بودم به ارسان کامل و واضح صدای دخترو میشنیدم

-اى بابا. ارسان یه چندوقته اصلا پیشم - چت شده اخه..؟؟!!!

-پونه الان سرم شلوغه سریع بگو چی میخوای بدو

-ارسان دلم برات تنگ شده خب میدونی چند وقته ندیدمت هانی

- الان کار دارم تا فردا یا پس فردا میام پیشت بهت خبر میدم فعلا خدافظ

منتظر نموند دختره جواب بده تلفونو قطع کرد

به سمت من که با دوست جلوی دهنمو گرفتم برگشتو گفت

-دریا کاری نداری فعلا یه کار واجب برام پیش اومده

-کار واجبتون سرویس دادن به دخترای مردم که نیس احیانا؟

-دریا ببند دهنتو اصلا میفهمی چی میگی ؟

-ارسان تومنو چی فرض کردی من خودم صدای دختررو الان شنیدم

-دریا تو به من اعتماد نداری؟؟همکارم بود دیوونه

داد زدم

اسم منو صداااا نکن ازکی تاحالا همکارا زنگ میزنن میگن دلم برات تنگ شده

اصلا چرا انقد راحتین که شماره همو دارید هااااان؟

-تودرباره من چی فکر کردی دریا

-همون چیزی که لیاقتته

-بزار توضیح بدم

دستمو روگوشام گذاشتمو جیغ زدم

-همه چیو فهمیدم هیچ توضیحی نمیخواام هیچ توضیحی فقط برو برو نمیخوام ببینمت برو لعنتی

عقب عقب رفتم نشستم زمین

موهامو که الان بلند تر از قبل شده بود زدم پشت گوشم سرمو روی زانوهام گذاشتم اروم زدم زیر گریه

احساس کردم یکی داره موهامو نوازش میکنه سرمو بالا گرفتم ارسان بود

-دست نجستو به من نزنـــ....

باکشیده ای که بهم زد ادامه ی حرفم یادم رفت نتونستم جملمو کامل کنم

دستمو روی گونه گذاشتم

-باراخرت باشه درباره من اینجوری صحبت میکنی

بابهت داشتم نگاه میکردمش

داد زد

-شـــیـــرفـــهــ‍م شـــد یـــاحــالــیــت کــنــم؟

دیگه به مرز جنون رسیدم

از زمین بلند شدم بلند جیغ زد

-هه منم چه توقعاتی دارما از پسری که پدرمادر بالا سرش نبوده اصلا معلوم نیست پدرمادرش وجود داره یانه بیشترازاین بر نمیاد

کشیده دومو محکم تر زد

پرت شدم زمین

از درون خورد شدم ولی خودمو حفظ کردم

بلند شدم

محکم زدم تخت سینه اش گفتم

-برو هروقت حلال یاحروم بودنتو ثابت کردی بیا اینجا



کشیده سومو جوری زد که دومتر پرت شدم اونور تر

سمتم اومد محکم موهامو کشید

-اشغال حرومزاده باراخرت باشه درباره پدر مادره من اینجوری صحبت میکنیا فکر کردی همه مثل خود حروم زادتن ج*ن*د*ه

romangram.com | @romangram_com