#تاوان_بی_گناهی_پارت_75
- دریا موافقی بریم شهر بازی یکم خوش بگذرونیم...
لبخندی بهش زدم حوصله نداشتم الان
برای همین گفتم:
#part_193
- میشه بزاریمش برای یه وقت دیگه الان حسش نیست
نگاه چپکی بهم انداخت
- توام که مشالله هیچ وقت حسش نیس باشه بعدا بریم حالا بیا منو برسون خونه
-چشم والاحضرت
سایه رو رسوندم خونه خودم بی حوصله به سمت خونه رفتم...
***
به خونه که رسیدم ریمتو زدم منتظر شدم تا در باز بشه...
درکه باز شد سریع پیچیدم تو خونه...
از ماشین پیاده شدم رفتم به سمت خونه...
داشتم در ورودی رو باز میکردم که صدای گوشیم بلند شد
باورنمیشد ارسان بوووود
فقط همینو نوشته بود
-"بیا بیرون"
راه رو برگشتم در باز کردم...
با دیدن مازاراتی سرمه رنگش قلبم نرم ضربان گرفت...
به سمتش رفتم بادیدن من از ماشین پیاده شد...
از نگاهش هیچی نمیتونستم بخونم...
با سر به ماشینش اشاره کرد...
بی حرف رفتم نشستم...
اونم نشست...
هیچ کدوممنون حرفی نمیزدیم...
حضورشو اینجا درک نمیکردم...
چرا الان باید اینجا باشه...
مگه خودش نگفته بود تا وقتی نفهمیدم با خودم چند چندم نرم سراغش...
حضورش خوب بود... بوی عطرش خوب بود....
حس میکردم بعداز چند روز به ارامش رسیدم...
یه ارامش غیرقابل وصف....
خوشحال بودم از حضورش اروم بودم...
داشتم به به این چیزا فکر میکردم که صداش شنیدم:
-خوش گذشت...؟!
نگاهش کردم تا منظورشو بفهمم
وقتی نگاههمو متوجه خوش دید
نیم نگاهی بهم کرد گفت:
-الان چند روز منتظرم یه زنگ بهم بزنی، فقط یه زنگ برای اینکه حداقل بدونم میدونی منم وجود خارجی دارم...
اون وقت تو.....
سرشو تکون دادو سکوت کرد
زبونم قفل شده بود نمیدونستم چی بهش بگم....
من فکر کردم تمام این مدت فرصت دارم...
لعنت به افکار احمقانهی من...
چی بهش بگم حالا اخه..؟؟
دستم و گذاشتم روی دستش که روی پاش بود...
دستش مثله همیشه گرم بود...
دوست داشتم این گرما رو...
فکر کردم دستشو پس میکشه ولی نکشید..!!
در عوض دستم و محکم گرفت توی دستش با انگشت اشارش شروع به نوازش پشت دستم کرد....
-ارسان...
نفسش و فوت کرد بیرون، دلخور و گله امیز جواب داد:
-جانم...
- متاسفم....
برگشت طرفم و نگاهم کرد...
توی چشمای پر دلخوری و ناراحتی بود...
سرم و انداختم پایین
- متاسفم بابت همچی، بخدا اگه بهت زنگ نزدم یا خبری ازت نگرفتم فقط وفقط بخاطره این بود که فکر میکرد....فکر میکردم هنوزم از دستم ناراحتی....
میخواستم یکم،یکم که اروم شدی بیام پیشت، کنار تو ولی من اصلا فکرم نمیکردم که....
romangram.com | @romangram_com