#ترنم_یک_ترانه_پارت_31
اااااااااا چرا تموم شد؟؟؟؟!!!! عیب نداره خیلی خوابم میاد ،فردا از مامان می پرسم.به بدجنسی خواهرهای فرزاد فکر که می کنم اعصابم خیلی خرد می شه.ولی نرگس هم زیادی مظلوم بوده،اگه من جاش بودم می دونستم چه جوری ادبشون کنم،بی تربیتا... وای این جا دیگه کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!! اینا که عمه های گرامی هستن روی مبل نشستن.یه دفه تمام بدی هاشون یادم میاد و می رم جلو و می گم: خجالت نمی کشید؟بی شعورا اسم خودتونم کذاشتید خواهر؟! خواهر رو با یه لحن مسخره ای می گم. در کمال تعجب فرنوش می خنده و می گه:خوشم اومد،نرگس یه دختری تربیت کرده که می تونه از حق خودش دفاع کنه. ترنم،ترنم این که صدای مامانه پس چرا اینقدر دوره؟صدا یواش یواش نزدیک می شه و بعد انگار یکی داره تکونم می ده.یه دفه از اون مکان کنده می شم و پرت می شم تو یه جای گرم و نرم و چشمام هم بسته می شه.چشمامو باز می کنم،مامان بالا سرمه و می گه: چه عجب بیدار شدی! آه،همش خواب بود.ولی چه خواب شیرینی،بهترین خوابی بود که تا به حال دیدم. دست و صورتمو شستم،یه صبحونه ی باحال که با نون بربری تازه بود به رگ زدم. عاشق صبح زودم،مخصوصا صبحونه با نون تازه هم که باشه،می شه نور علی نور. یاد دیشب افتادم پس با صدای بلند گفتم: مامان،چرا رمانت نصفه تموم شد؟ یعنی همه ی رمانو خوندی؟ بله و به این نتیجه رسیدم که نرگس مظلوم و این تقصیر خودش بوده،اون باید تو روی خواهر های فرزاد و فروغ درمیومد. حق با توئه،ترنم من خاطراتمو از 27 سال پیش تا 5 سال پیش رو مثل رمان نوشتم،تا 5 سال پیش تو بچه بودی ولی فکر کنم از اون موقع تا حالا رو خوب یادت باشه.قصد من از این کار این بود که بفهمی این زندگی که داریم به راحتی به دست نیومده.من به ترانه و تیرداد ایمان دارم که قدر زندگی رو خوب می دونن ولی تو چون فرزند آخر بودی و کمتر سختی کشیدی احساس می کنم قدر زندگیتو نمی دونی.من و پدر برای بدست آوردن این زندگی خیلی سختی متحمل شدیم. البته مامان تو فقط سختی کشیدی،اگه من جات بودم همون موقع طلاق می گرفتم.چرا به پای ما سوختی؟ مامان با گفتن ترنم،من الان گنج هایی به دست آوردم که با دنیا عوض نمی کنم.من سه تا بچه سالم و خوب تحویل جامعه دادم.من حاصل عمر و جوونیمو در شما سه تا می بینم.رفت.
romangram.com | @romangram_com