#تارا_پارت_56


_ من رفتم دخترا بهتره دست بجنبونین فقط سه روز وقت داریم.



#93





ثانیه ها و دقایق میگذشتند و تلاش دختر ها برای تمرین بیشتر و بیشتر میشد.

بقدری که شب ها سر به بالین نرسیده از هوش میرفتند.





هانا موفق به جمع اوری بیست نفر برای شرکت در مسابقه شد.



تلاش ثانیه به ثانیه کایا بیشتر از دیگر دختر ها بود.



پیکو و جمیلا مسعول اموزش رقص کوتاه و یک دست گروه جدید شدند.





شب مسابقه نهایی فرا رسید.

اینبار داور ها تنها نقش تماشاچی را ایفا میکردند.

اینبار رای مردم گروه برنده را انتخاب میکرد.



بین اجرای سه گروه از کشور های آلمان/ هلند و عربستان بود.





کایا مرکز ایستاد و دورش را دختر ها حلقه زدند.

اعضای جدید گروه نیز حلقه باز تری به دور کایا زده بودند.



ملودی ارام در فضا پیچید....



تفاوت ان شب این بود که میان تماشاچیان حامد و اهورا نیز حضور داشتند.



تمام افراد حاضر در سالن مبهوت از درخشش لباس های طلایی رنگ و افزایش تعداد شرکت کننده های گروه عربستان در سکوت مطلق خیره به صحنه بودند.



صدای ظریف و دلنواز کایا در سالن پیچید.



کسی از معنای عاشقانه ایی که کایا میخواند را جز کندیس و پیکو که رگ و ریشه هندی داشتند نمیدانست.



چرخی زد و دستش را ارام از روی صورت تا کمرش پایین اورد.



انبوه موهای بلند و به رنگ شبش هنگام چرخش او را همچون فرشته ها میساخت که تنها لایق پرستش باشد....

فرشته ای معصوم و ارام.... در لباس انسان....



گویی حق با دیوید بود او درست مانند مادرش ساده و پاک بود.



Ho garito Divani Mastani Hogari Divani Ho Divani





( من میتوانم تورا دیوانه و مست از خود کنم)



دستش را از فاصله به سرش نزدیک میکرد و به سمت قلبش میبرد و از انجا به مقابلش اشاره میکرد...





دختر ها پشت سرش کار هایش را تکرار میکردند....



Sadjogari Ho Eshgaki Bigari



( این بیقراری و التهاب تو تنها برای من است)



Sadgari Ho Hadir



(نترس و با من بیا)



Del garito Be Divani Mastani Ho gari





(دل بیقرار ؛ مست و دیوانه توست)





Divani Ho Divani



( دیوانه آری دیوانه)




romangram.com | @romangram_com