#تارا_پارت_42
تک تک اماده منتظر بودند تا نوبتشان فرا برسد و رقصی راکه مدت ها برایش زحمت کشیده بودند را به نمایش بگذارند.
کایا کنار پیکو ایستاد و ارام گفت:
_با مادربزرگت حرف زدی!
پیکو با لبخند به کایا خیره شد و گفت:
_ خیلی دلم براش تنگ شده کایا.
کایا به گرمی دستانش رافشرد.
_نگران نباش عزیزم فراموش نکن علت اینجا بودنت و تلاشت فقط اونه...
_ تنها امید زندگیم اونه....
با صدای داور مسابقه که تیم عربستان را برای اجرا فرامیخواند.
صحبت هایشان را خاتمه دادند و به نوبت روی صحنه حاضر شدند.
طرح لباس های این هفته بلوز های استین بلند اندامی و نچندان جذب تا کمی بالا تر از ران پا با طرح راه راه سیاه و سفید بود.
کایا چون پاهای کشیده ایی داشت قسمت حساس رقص را برعهده گرفته بود و تفاوت لباسش با دیگر دختر ها این بود که لباس او زمینه سیاه با میله های سفید داشت.
نیم پوت های کوتاه پاشنه بلند مشکی نیز بپای همه دختر ها بود.
بر خلاف هفته های گذشته اینبار دختر ها به رسم احترام به مردم کشوری که در ان اجرا میکردند موزیکی از خوانندگان ترک را برای رقص انتخاب کرده بودند.
نور روی صحنه پاشیده. شد و صدای موسیقی تند با شور مردم حاضر در سالن ترکیب هیجان اوری را به وجود اورده بود.
#پارت78
دختر ابتدا طبق تمرین رقص هماهنگ را انجام دادند.
داور ها کنجکاو به حرکات دقیق دخترها خیره بودند.
اما چشمان رز تنها دخترش را میدید و بس.
تحرک بی اندازه ضربان قلب کایا را بالا برده بود.
ارایش خلیجی که داشت به چهره اش رنگ و لعاب دیگری داده بود.
موهای بلندش لخت و شلاقی دورش ریخته بود و اماده برای اجرای قسمت حساس بود.
سالن مدت کوتاهی تاریک شد.
نور کمی روی صحنه پاشیده شد و صندلی چوبی کوچکی زیر درخشش نور نمایان شد.
کایا ارام با ریتم موزیک روی صندلی نشست و حرکاتی را که تمرین کرده بود را انجام داد.
در اخر تابی با موهایش داد و دو دستش را روی زانوانش گذاشت.
سالن روشن شد و تمام دختر ها کنار کایا ایستادند.
romangram.com | @romangram_com