#تن_پوشی_از_اجبار_(جلد_اول)
#تن_پوشی_از_اجبار_(جلد_اول)_پارت_65


بوسه ای از روی گونه ام میگیرد و من خجالت زده میخندم .

-حالا کسی رو براش زیر سر داری یا نه ؟

-یکی دوتا از دخترای فامیل هستن ولی نمیدونم قبول کنن یا نه

-به نظرم یه غریبه باشه بهتره چون ممکنه بعدا بخوان به روش بیارن یا نمیدونم اذیت بشه

-آخ سروین تو چقدر ماهی ببخشیدا ولی ای کاش مجرد بودی میگرفتمت برای آرش

با حرف ساده و بی آلایشش تکانی به قلبم میدهد که ناخودآگاه اخم های درهم فرو میروند .

******

-دستت درد نکنه

-نوش جون

این تنها مکالمه ای است که وقتی از روی میز بلند میشود با من دارد دلم از این همه دوری میگیرد .

قصد برخاستن دارد که صدایش میزنم .

-فرهان

دوباره مینشیند .

-بله

دلم یک کلمه ی محبت آمیز میخواهد مثلا یک " جانم " خشک و خالی .

-میخواستم بگم میدونی ما چند ساله ازدواج کردیم ؟

سریع پاسخ میدهد .

-چهار سال و سه ماه


romangram.com | @romangraam