#تن_پوشی_از_اجبار_(جلد_اول)
#تن_پوشی_از_اجبار_(جلد_اول)_پارت_12
میمانم نظرم راجع به چی؟....... میخواهم حرفی بزنم که زنگ واحدمان را میزنند هرکس پشت در است به هرچه میخواهد برسد او ناجی من شد.
برگ دوم : روزهای بی عشق
سروین
یک روز معمولی مثل بقیه روزهایم شروع شد . اینقدر میان من و همسرم فاصله است که گاهی فراموش میکنم باهم در یک خانه زندگی میکنیم .
از جایم برمیخیزم و کش و قوسی به بدنم میدهم طبق معمول جای فرهان کنارم خالی است بالشش را برمیدارم و عطرش را تنفس میکنم . بوی تلخ و سرد ادکلنش هم مثل خودش میماند .
دل از رختخواب میکنم و جلوی آینه موهای خرمایی ام را شانه میکنم و ناخودآگاه بغض گلویم را می فشارد حرفهای دیشبش مثل یک تیر در قلبم فرو میروند .
سرم را تکان میدهم من محکم تر از این هستم که با حرفهای او خودم را ببازم به ساعت مارکدارم نگاهی می اندازم .
تا همین الان هم زیادی خوابیده ام لباسهایم را تعویض میکنم و برای آخرین بار نگاهی به خودم می اندازم دوست ندارم سرکار آرایش غلیطی داشته باشم با دستمال کمی رژم را کمرنگ تر میکنم .
امروز مطب برعکس روزهای قبل شلوغ تر است.
هر موقع که با فرهان جروبحث میکنم و حال و حوصله ندارم انگار همه چیز سخت تر میشود و مطب شلوغتر .
از منشی میخواهم که اولین مریض را داخل بفرستد .
مرد سن و سال داری قوی جثه میشود شروع بیماران امروزم .
-خوش اومدید چه اتفاقی افتاده ؟
-قبلا اومده بودم پیشتون سرگیجه و تهوع داشتم گفتین آزمایش خون و ام آر آی رو براتون بیارم در ضمن تست گوش هم داشتم
او چه میداند در زیر این ظاهر خندان چه میگذرد از دست خودم کلافه ام تازگی حواس پرتی هم پیدا کرده ام سروین ارباب رتبه ی اول دانشکده پزشکی حالا بیمارش را فراموش کرده البته نمیدانم شاید این روزها زیادی به توانایی هایم شک کرده ام و به خودم سخت میگیرم.
-ممنون میشه ببینمشون
نگاهی به ازمایشات میکنم .
-خداروشکر تست گوشتون و هم چنین ام آر آی سالمه فقط چربیتون بالا رفته و ویتامین دی تون به دلیل اضافه وزن پایین اومده بهتره کمی رژیم بگیرین براتون دو جور قرص مینویسم ایشالا خوب میشین
مرد میخندد از اینکه چیزی نیست خوشحال است و تا دم درب تشکر میکند .
romangram.com | @romangraam