#سقوط_یک_فرشته__پارت_97

با اینهمه مرور ایام و انس و عبادت و عادت نسبت به ایزابل تاثیر خود را کرده و آرامشی در روابط کارلایل با ایزابل پدید آورده بود.

کارلایل از سال دوم زنانشویی به بعد دیگر آن حرارت و تلاش اولیه برای اینکه دائما با ایزابل باشد و تمام ساعت را با او بگذراند در او دیده نمی شد. ایزابل را با تمام دل و قلب خود میپرستید ولی موجبی نمیدید که با او دائما در کنار او به سر برد. بالاخره وکیل دعا وی بود. میبایست به کار های خود رسیدگی کند. این اوضاع و احوالدر نظر ایزابل دلیل بی مهری کارلایل شمرده میشد.

خانم ایزابل نمیتوانست به عمق اخلاق و روحیات و عشق اولیه ی کارلایل فرونشسته تعجب میکرد و در عالم خیال و تصور آن را نتیجه ی علاقه ی کارلایل به باربارا میدانست.

روزی که لزوم قطعی مسافرت وی برای تغییر آب و هوا مسلم گردید و این تصمیم به وی ابلاغ شد سه کودک کوچک خود را در پیرامون خود خواند . آنها را با منتهای علاقه نوازش کرده و به آنها اطلاع داد که عنقریب همه به اتفاق هم مسافرتی خواهند کرد. ایزابل دختر کوچک وی که حدت احساسات و لطافت طبع را از مادر خود به ارث برده بود به مادر چسبید و گونه ی او را بوسید . ویلیام پای کوبان شروع به رقص و آواز خوانی کرده به مادر خود سفارش نمود که چیپیالد کوچک را هم با خود ببرد و خانم ایزابل به وی اطمینان داد که همه با هم خواهند رفت و حتی جویس و ویلمون را هم با خود خواهند برد. خانم کورنی که در جریان این گفت و گو ها حضور داشت تا کنون ساکت مانده و چیزی نگفته بود. چون شنید ایزابل علاوه بر اینکه خود میخواهد خود مسافرت کند خیال دارد اهل خانه را با خود ببرد عصبانی شده و به میان حرف او پریده و گفته بود:

نخیر خانم. ببخشید دیگر بچه ها را هم که نباید با خودتان ببرید. چنین دستوری به شما نداده اند.

ایزابل با رنجش خاطر نگاهی به وی انداخته و گفت:

خانم برای بردن آنها که دستور جداگانه ای لازم نبوده. البته من نمیتوانم آنها را در اینجا گذاشته و تنها مسافرت کنم. چرا نباید با من باشند؟؟!

خانم: چه سوال عجیبی میکنید. به نظرم از مخارج گزاف چنین مسافرتی غافل هستید. پس در اینصورت لازم است من بعضی حقایق را برای شما شرح دهم. این رویه ایست که شما پیش گرفته اید باعث میشود شوهر بیچاره ی شما دچار افلاس کنید و چوب گدائی را به دستش بدهید. مخارج مسافرت شما با یک پرستار به قدر کفایت هست دیگر احتیاج به بردن یک اردو نیست.

بیچاره ایزابل در تمام مدتی که در خانه ی کارلایل به سر می برد مجبور بود گوشه ها وکنایه های این زن کوتاه فکر و تنگ نظر را تحمل کند. کورنی از این لحاظ کاملا در نقطه ی مقابل برادرش قرار داشت....

201-205



داشت.کلیه قضایای زندگی جز حساب تجارتی آن هیچ حساب دیگری نمیدانست و در این قسمت نیز افراط می کرد.بدیهی است این گونه ملاحظات درمواردی که تمکن و استطاعت نباشد مفید و ضروری است.ولی باید دانست که کارلایل آدم کم استطاعتی نبود.درآمد او برای هر گونه هزینه ای کفایت می کرد.در سال مبلغ کثیری از ارثیه ای که به وی رسیده بود عایدی داشت و به علاوه کار خودش نیز طوری بود که به قدر کافی پول پیدا می کرد.ایزابل با این قضایا توجهی نداشت.ولی این تعرض آخر به کلی او را شکسته دل و رنجیده خاطر کرد.چهره ببر چکش بیرنگ تر و ضربان قلبش شدید تر شد و اشک در چشمش حلقه زد.

انقلاب خاطر او کورنی را متوجه شدت تأثیر سختی و خشونت خود نمود.سابقا گفته ایم که زن نیت بدی نداشت و بد کسی را نمی خواست ولی این تعرضات و کنایه ها و مخالفتها جزء طبیعت و خلصت او بود.برای اینکه خشونت گذشته را جبران کرده باشد با ملایمت بیشتری اظهار کرد.


romangram.com | @romangram_com