#سقوط_یک_فرشته__پارت_168

خانم هایر در اطاق خود غرق دریای اندوه و از خود بیخبر شده و جز فکر دربدری پسرش فکر دیگری نداشت باربارا یک وقت به خود آمد که متوجه شد کسی با کمال عجله و شتاب به سوی او می آید و از اینکه دید کارلایل می باشد فوق العاده متعجب شد.

کارلایل چون او را دید خنده کرد و گفت:

«باربارا معرف است کاری را که انسان زیاد در انجامش عجله دارد باید دو مرتبه انجام دهد. من که خیلی عجله به رسیدن ایست لین داشتم فراموش کردم بسته ای را در اطاق تو گذاشتم خواهش می کنم زحمت کشیده امانتی مرا بیاورید»

باربارا دوان دوان به اطاق رفته بسته امانتی کارلایل را آورده به او داد کارلایل بار دیگر از زحمات او تشکر نموده به راه خود روان گردید.

در طرف مقابل از زیر درختان انبوه هیکل یک نفر انسان که با کمال احتیاط شاخه ها را پس زده جلو می آید توجه باربارا به خود جلب نمود. درست نگاه کرد، دوارسری سخت به او عارض گردید. این موجود بدبخت که بدین نحو آهسته و با احتیاط پیش می آمد برادرش بود، علت آمدن او چه بود؟ برای چه خویشتن را در مخاطره انداخته به این سوی بازگشته بود؟

ریچارد هایر چون از بودن خواهرش در آنجا اطمینان حاصل کرد فهمید که هنوز پدرش نیامده والا ممکن نبود خواهرش تا آن موقع در آنجا بماند. این اطمینان به وی جرأتی داده از میان شاخه های درخت خارج شد.

باربارا متوجه حالت برادرش گردید و او را در اضطراب و هیجانی سخت مشاهده کرد و به تصور اینکه بدبختی تازه ای پیش آمده از ترس و وحشت نزدیک بود قالب تهی کند. ریچارد با همان هیجان و اضطراب فریاد کرد. باربارا تورن را دیدم الساعه او را دیدم. باربارا گمان کرد برادر بیچاره اش گرفتار اختلال حواس شده و به این جهت به وی گفت:

«خوب می دانم که او را دیدی امروز عصر خانه کارلایل بود»

ریچارد نفس زنان اظهار داشت «نه، نه باربارا او را نمی گویم نه آن کسی که امشب در خانه کارلایل دیدم خود همان شخص. همان قاتل را دیدم. باربارا چرا اینطور خیره به من نگاه می کنی؟»

حقیقت این بود که باربارا به برادر خود خیره شده و نمی توانست این حرف را بر چه چیز حمل کند. ریچارد چون چنین دید به گفته خود ادامه داد:

«من از پیش شما که رفتم لاین را در پیش گرفتم همانطور که از میان درختها می رفتم راه بیم دیدم از دور یک نفر به طرف من می آید. خود را در پشت درختی پنهان کردم زیرا نمی خواستم کسی مرا

363-367




romangram.com | @romangram_com