#سقوط_یک_فرشته__پارت_124
بیچاره کارلایل!چقدر از دنیا بی خبر و از خود راضی بود.هیچ نمی دانست دشمن همیشه از نقطه ضعف و از جایی که به هیچ وجه بیم حمله نمی رود هجوم می کند خانم له ویزون و نیز به متابعت کارلایل خنده ای کرد و به عنوان خداحافظی دست به سوی کارلایل پیش برد و گفت:«امیدوارم در خانه شما نتواند میدانی به دست آورد خبیث طینت خود را آشکار سازد ولی یقین بدانید اگر آب باشد فرانسیس شناگر قابلی است.»
ملاقات کارلایل و سرپتر له ویزون صبح روز جمعه صورت گرفت و چون از خانه له ویزون به منزل خود بازگشت بدون درنگ نامه ای به فرانسیس نوشته بدون ذکر نام خانم له ویزون جریان مذاکرات خود را با سرپیتر کاملا شرح داده و در پایان نامه از او دعوت نموذ که به خانه وی وارد شود و در آنجا بماند تا کارهایش تصفیه شود.ولی کارلایل نیز مانند تمام مردان دیگر که فکر آنها متوجه کلیات امور است و به جزئیات آن اهمیت نمی دهند به کلی فراموش کرد راجع به ایم موضوع با زن و خواهد خود صحبت کرد به آنها اطلاع دهد که منتظر رسیدن مهمانی می باشد روز بعد به هنگام صرف عصرانه کارلایل و ایزابل و خانم کورنی در پیرامون میز غذاخوری قرار داشتند.ضمن صحبت گفتگو از یک تاجر ورشکسته و فرار او از انگلیستان به میان آمد و تسلسل فکر کارلایل را بیاد فرانسیس له ویزون و فرار او از انگلیستان و وامها و وامداران او انداخت و در این موقع متوجه شد که راجع به دعوت فرانسیس هنوز اطلاعی به ایزابل نداده است.به این جهت به محض این که از سر میز برخاستند و به اطلاق خود رفتند موضوع را با ایزابل در میان نهاد خنده کنان گفت:
«ایزابل،تصور می کنم وضع داخلی ما طوری باشد که اگر مهمانی وارد شود از حیث جا و اطاق در زحت نباشیم.راستی هیچ می دانی امروز یا فردا مهمانی برای ما وارد خواهد شد.»ایزابل که از هیچ جا خبر نداشت با قیافه باز و خندان جواب داد.
فرضاً اطاق آماده هم نباشد آماده کردن آن چه اشکالی دارد.
«اما یک چیز هست فردا زور یکشنبه می باشد و گمان می کنم فردا وارد شود.متاسفانه قبلاً فراموش کردم به شما اصلاع دهم.
«مهمان کیست؟»
«کاپیتان له ویزون»
این حرف مانند صاعقه بر ایزابل فرود آمد و همچون کسی که بر آتش مکان داشته باشد از جای بر جسته با لحنی اضطراب
268-277
آمیز پرسید:
چه گفتید؟ چه کسی به اینجا خواهد آمد؟
فرانسیس له وبزون بالاخره بعد از گفتگوی زیاد سر پیتر حاضر شده است او را ملاقات کند با پرداخت وامها و تصفیه حساب های او موافقت کرده است ولی آشکار کار این بود که که خانم سرپیتر له ویزون حاضر نشد او را در قصر خود بپذیرد باینجهت من حاضر شدم برای چند روزی از او پذیرائی به عمل آوردم.
romangram.com | @romangram_com