#شاه_کلید__پارت_37


من ـ یعنی چی چیکار کنیم؟!

سپهر ـ دلم میخواد بغلت کنم...

من ـ نه...

سپهر ـ چرا؟!

من ـ دوز ندارم!

سپهر ـ دوز نداری ، دوس که داری!!!

من ـ نمیدونم....

سپهر ـ رزیتا امل بازی درنیار همه دوست دختر ، دوست پسرا اینکارارو میکنن!

من ـ اما سپهر هنوز زوده...

سپهر ـ به یه بار امتحانش می ارزه!

(اینا همه مکالماتیه که با گوشی رد و بدل شده! نوشتنیه یعنی!)

سرم رو تکون دادم و هیچی دیگه ننوشتم تا بحث ادامه پیدا نکنه... سپهر دوراز چشم امیر دوباره دستمو گرفت... مخالفتی نکردم.... راس میگفت... همه اینکارو میکنن..... تازه ما که از خط قرمز نمیگذریم... میگذریم؟! نه نمیگذریم! دوباره سپهر موبایلش رو طرفم گرفت...

گرفتمش و نوشته اش رو خوندم:

ـ میخوام امشب سوپرایزت کنم!

من ـ چطوری؟!

سپهر ـ سوپرایزه!

من ـ دوس ندارم بگو دیگه!!!!


romangram.com | @romangram_com