#شاه_کلید__پارت_11
***
بعد از یکم شب نشینی رفتم تو اتاقم تا بخوابم... اصلا خوابم نمیبرد به اتفاقای امروز فکر میکردم... یعنی واقعا سپهر منو دوس داره؟! خب این چه سوالی اخه اخمخ! معلومه دوستت داره دیوونه وگرنه کدوم عاقلی تو اون شرایط هی بهت نگاه میکنه اونم با مامانی که تو داری!
یا این نزدیک شدناش از عشقه مطمئن باش رزی... تازه وقتی به خاطر تو خانوادشو میپیچونه اینم یه دلیلش! اینقدر خود درگیر نباش دوستت داره مطمئن باش! حالا هم بگیر کپه مرگتو بذار تا فردا زود بیدار شی خبرت درس بخونی!!!!!!!!!
***
صبح با صدای نحس امین که میگفت:
ـ رزی، رزی، رزی، رزی رزی!
چشمامو باز کردم و گفتم:
ـ ای درد و رزی، ای حناق بگیری، بمیری امین سکته کردم!
امین خنده ریزی کرد و گفت:
ـ ساعت 10 پاشو دیگه! شرطمون که یادت نرفته؟!
با خنده پتو رو کنار زدم و گفتم:
romangram.com | @romangram_com