#سرنوشت_وارونه_پارت_96
_افتخار آشنایی با کیو دارم؟
_من پرستو همسر پرویزم
_اها بله خوشبختم
پرستو زیاد سنی نداشت البته نسبت به پرویز خان
خیلی باشه 35 یا 36 جوون بود
شام اوردن و در سکوت مشغول خوردن بودیم،زیر چشمی به حامد نگاه کردم با آرامش داشت غذاشو میخورد یاد حرفای سپهر افتادم که درباره ی حامد گفت
انقداهم بداخلاق و ترسناک نبود!
فقط یکم جدیه...!
بعد از صرف غذا پرستو منو برد و نشوند روی مبل و گفت:اهل فیلم که هستی؟
_اهوم آره
_خارجی یا ایرانی؟
_فرقی نمیکنه
کنترل از روی میز برداشت و تیوی بزرگی که رو به رومون بود روشن کرد
کانالا رو بالا پایین کرد که در آخر روی یه شبکه ایستاد یه فیلم خارجی آمریکایی
گرگ و میش تکراری بود دیده بودمش
_اینو دیدم
پرستو نگام کرد و گفت:جدی؟ باشه پس بزار
دوباره گشت و اینبار یه فیلم ایرانی گذاشت
فیلم جالبی بود اسمشم 50 کیلو آلبالو بود
پرستو به یکی از خدمه گفت که تنقلات بیاره
با یه عالمه چیبس و بفک و تخمه امدن و گذاشتن جلومون
خیلی دوست داشتم بدونم چطور پرستو زن پرویز خان ،که از شانس خوبم وسطای فیلم پیام بازرگانی امد
شبکه ی ماهواره و پیام بازگانی طولانیش اصلا آدم یادش میرفت چی دیده
رو به پرستو گفتم:یه سوال بپرسم؟
نگام کرد و با لبخند گفت:بپرس عزیزم
romangram.com | @romangram_com