#سرنوشت_وارونه_پارت_59

_من؟

_بله یادت نیست؟

یکم فکر کردم تازه فهمیدم منظورش چیه خندیدم و گفتم:خیلی خلی پوپک اگه اتفاقی برات می افتاد چی؟

_هیچ نگران نباش من قوی تر از اینام عزیزم من کاراته بازمااااااا

_جدی؟

_بلهههههه

_حتما تیراندازیم بلدی؟

_اون که صد درصد

_جدا؟باید بهم یاد بدی

_باشه اگه وقت شد حتما

_راستی چی میخونی؟

_ترم 3 مهندسی عمران

_آفرین بابا بچه زرنگ

_بله دیگه ما اینیم

_سپهرم همینه؟

_آره البته اون دکترای عمران داره

_بابا خر خونا پیمان چی؟

_اون دکترا مهندسی نفت

_این مغزا رو از کجا میارید؟پدرتون چی؟اها بزار حدس بزنم

یکم ادای فکر کردن در اوردم و گفتم

_دکترای مهماری حتما؟

خندید و گفت:آره زدی تو خال

_پس همتون تو یه سطحین غیر پیمان میبینم متعادل نیست

_وااا داداشم به این خوبی

خلاصه کلی گفتیمو خندیدیم که یکی از این آدما امد و رو به من گفت:آقا پیمان کارتون دارن


romangram.com | @romangram_com