#سرنوشت_لجباز
#سرنوشت_لجباز_پارت_16

من.دیوونه منظورم اینه منم میام ایران

رزا.چی برای چب

من.یکیش برای نقشم یکیش برای خانواده مادرم میخوام پیداشون کنم حالشونو بگیرم

رزا با صورتی که حالا خنده پرکرده بود گفت

رزا.اخجون اخجون اخجون

منم باخنده بلند شدم لباس خوابه قرمزمو پوشیدم که تا پایینه مچه پام بود که خوجل بود دوسش داشتم

من.حالا بگیر بکپ دارم از خواب میمیرم

*ارسام*

اووووف خدا سرم داره میترکه اخه به من بگو الاغ چرا اونقدر شراب خوردی که الانم اینجوری شی

متین:الاغ چرا اونقدر شراب خوردی که الانم اینجوری شی

من:متین تا حالا یه لگد خوردی که صدای پس گردنی بده؟

متین:خب بابا خودت گفتی به من بگو الاغ چرا اونقدر شراب خوردی که الانم اینجوری شی

خو باشه نمیگم

من:از جلوی چشام خفه شو

متین:خاک تو سرت کنن بشکنه این دست که نمک نداره

همه این حرفارو با لحن زنونه میگفت و خودمو به زور نگه داشته بودم که نخندم

متین:داداش بخند خفه میشیاااا راحت باش

من:متین ایشالله گور به گور شی که ادم نمیشی

متین:اوا خجالت نمیکشی اصلا دیگه باهات قهلم

من:قهلم چیه پسر گنده نوچ نوچ

متین:راستی

من:بنال

متین:ایش بی شخصیت

من:متین بنااال

romangram.com | @romangraam