#سرآغاز_یک_احساس
#سرآغاز_یک_احساس_پارت_33
_ باششه بابا الان میدم چرا میزنی
رو ب هستی گفتم : هسستی بیا اینو بگیر حرف بزن
_ هستی: کیه؟؟
با حرص گفتم : ینی تو نمیدونی کیه ؟؟
هستی خندیدو گف : سهیله؟/
_ پری: پ ن پ بابامه بهش میگم اقامون مامانم بهش نگفته من میگم کمبود محبت نگیره
هسستی خنده ی بلندی کرد و گوشی رو گرفت
( هستی )
گوشی رو از دست پری گرفتم
_ الوو
_ الووو سلام هستی خوبی؟؟
_ سلام ممنون خوبم شما بهتری؟؟
_ اره ممنون هستی جان کجایین بگو من بیام دنبال پری
_ نمیخواد دیگه کارمون تموم شد بقیه بچه هارو رسوندم پری هم تا 5 دقیقه دیگه میرسونم خونه
_ پس من خیالم راحت باشه دیگه؟؟
_ اره اره خیالت راحت
_ باشه ممنون ... گوشی رو بده بهش
گوششی رو دادم دس پریناز
_پریناز: جوونم
_ .....................
_ پریناز: باشه باشه
_...............
_ پریناز: باشه عزیزم رسیدم زنگ میزنم
_...........
romangram.com | @romangraam