#سرآغاز_یک_احساس
#سرآغاز_یک_احساس_پارت_25
صدای خنده ی باربد بلند شد
_ شایان : حالا تو چرا خوشحالی باربد ؟؟
_باربد : چوون این خانوم تونست دم این رفیق پرو مارو قیچی کنه ...هرچی ضایع شدید کم نیاوردین الان کافیه یا بازم میخوایین؟؟/
_ اشکان: باربد اوناهاشن پشت چراغ قرمزن جوون داداش پیاده شوو من اینا رو سوسک کنم
_ باربد : حیلی رو داری اشی
_ اشکان: جوون من باربد باید ضایعشون کنم وگرن از امشب تا صد سال دیگه خوابم نمیبره
_ باربد : خیلو خب بابا خودم اوستاشون میکنم
_ اشی: فداااااتممممممم
( باربد )
ب خاطر اشی خواستم باهاشون کل بندازم البت دروغ چرا خودمم منتظر پیشنهاد یکیشون بودم میدونستم رفیقای من کسایی نیستن ک از دختر جماعت بخووورن ولی غرورم نمیذاشت خودم پیشنهاد کلشو بدم میدونستم بالاخره یکیشون پیشنهادشو میدن واسه همین ساکت شدم و منتظر شدم
ماشین جلوییمون رف تو لاین بغلی واسه همین من رفتم جلو و قشنگ کنار ماشین اونا وایسادم ماشین ایستاده بود ولی ی گاز دادم ک صدای اگزوز ماشین بلند شد قشنگ مث راننده های مسابقه ی رالی ک قبل از تیر شروع مسابقه گاز میدن
توی چش دختره رو نگا کردم قشنگ معلوم بود رقیب خوبی میشه
ساعت نزدیک 12 شب بود چون تعطیلی چن روزه بود اکثرا از تهران خارج شده بودن و شهر توی روزم خلوت بود چ برسه ب ساعت 12 شب
_ اشکان: اووووف چ اهنگی هم گذاشتن خوووراکه اینجوور کاراس فاز میده ب ادم یهووو کله خرر میشی فقط داداش حواسمون باشه ب کشتنمون ندی ها ما جوونیم هنوز ی عالمه ارزو داریم
با سر باشه ای گفتم و ب رو ب رو نگا کردم
صدا اهگ تو سرم میپیچید
( اهنگ ب درک از علی عبدالمالکی )
میگه نیستم قلبت خووورده ترک
خوب ب درک خووب ب دررررک
میگه نیستم موندی تنها تر
خوب ب درک خوب ب درک
اینقدر ب عکسام خیره شو تا دق کنی
شباتو بعد از این باید هق هق کنی
من ک ازت گذشتمو رفتم رفیق
romangram.com | @romangraam