#سرآغاز_یک_احساس
#سرآغاز_یک_احساس_پارت_24
گردنبندم گلوته
زیر چشاتم ک حتما کبوده
حتما کبوده
ببین اونا حرفای من نبوده
من نبوده
بی بی اونا حرفای من نبوده د
دیگه دور تو پر گرگ و عنکبوته
عنکبوته
ماشینو روشن کردم ... دسی رو خوابوندم فرمونو چرخوندم .... پام روی کلاج و ترمز بود...دنده رو گذاشتم توی حالت اوتومات...یهوووو پامو گذاشتم رو گاززز...... صدای قیژژژژژژژ لاستیکا بلند شد و ماشین با صدای وحشتناکی از جاش کنده شد مطمین بودم رد لاستیکا مونده... از این کارا زیاد بلد بودم داداشم بهم یاد داده بود صداای اهنگو زیاد تر کردم از شانس خوبم اونجایی بود ک من دوس داشتم
( ی خواااااههههشششششش
یکم این مست روانی رو بخواهش
بخواهش
این چت داغووونو بده پرو بال بش
بسازش )
( اشکان )
چشام اینقدر گشاد شده بود ک خودم حس میکردم الان میافته بیرووون
اوه اوه این دختر بود؟؟؟؟
لامصب چ کاری کرد
با اون کری هایی ک من خوندم قشششششنگ رید بهم با این حرکت
_شایان : زن با این دس فرمون نوبره ب مووولا
_ارمان : عاره خدایی
منم ساکت نشستم سرجام و جیکمم در نمیاومد
باربد همینجوری ک داش میرف بیرون از پارکینگ از تو ااینه نگام کرد و بعد زد زیر خنده و وسط خنده هاش گف: اشکان خان نظرت؟؟؟
خوودمو از تک و تا ننداختم و گفتم : این جز اون استثناهایی ک گفتم بود
romangram.com | @romangraam