#سهم_من_از_با_تو_بودن_پارت_83

! و واسم خرجش می کنی آلرژی دارم . بهم نمی سازه

لبخندش کمرنگ و کم کم محو شد : تو با این همه ادعا چطور می تونی

ندیده تهمت حروم بودن به پوله منو بزنی ؟

. حرفش پوزخند زدن داشت

ــ ببخشید حاجی ، شما رو با اون مردی که شبا تا صبح مست و پاتیل پای

بساط قمار میشینه و یه ساعته صاحب ماشین و چیزای دیگه می شه

! اشتباه گرفتم ، حلال کن

ــ ریحان ... من از اون پولا ندارم داشته باشمم برای تو خرج نمی کنم !

مطمئن باش در آینده هم یه لقمه حروم تو خونه نمیارم ! نون حروم واسه

! زن و بچه سمه ... باعث میشه ناخواسته به خطا برن

حرفش به طرز عجیبی به دلم نشست . راست می گفت .. نان حرام از سم

هم بدتر بود ! اما نمی دانم به آنچه می گفت واقعا "اعتقاد داشت یا نه ! در

!هر صورت من به او اعتمادی نداشتم

ــ به هر حال ممنونم . ترجیح می دم ... به چیزی که به پول خریدش شک

!! دارم چشم نداشته باشم

چهره اش در هم رفت : ریحانه تا این حد به من بی اعتمادی ؟

! به چشمهایش نگاه کردم : ازاینم بیشتر ! دلیلی برای اعتماد وجود نداره

ــ اما من اینو از کار کردم برات خریدم ! تو خیلی بی انصافی .. من اهل


romangram.com | @romangram_com