#سهم_من_از_با_تو_بودن_پارت_191

به خودم آمدم . با حرص رو گرفتم . خندید : شماره تو می خوام چیکار ؟

! من خودتو می خوام

نمی خواستم چنین برداشت کند که از حرفش تعجب کردم یا دلگیر ...

دلگیر که نه .. نمی دانم... شاید بهت زده شدم ! برایم مهم نبود .. مگر

دیوانه بودم که سخت نگرفتنش ناراحت و نگرانم کند ؟؟

" جوابش را در دلم دادم " آرزومو به دلت می ذارم

.

... خودش ادامه داد : خیلی خستم ... دیشب نتونستم خوب بخوابم

. باز هم پاسخ ندادم

. ــ عزتو بردم کمپ ترک اعتیاد

. به طرفش برگشتم . جدی بود

ــ وافعا ؟؟

... ــ اوضاش دیگه خیلی داغون شده بود

.. ــ تا خودش نخواد چه فایده داره

... ــ می خواست ... منتها از دردش می ترسید

ــ یعنی بیاد بیرون پاک می مونه ؟

. ــ مجبوره بمونه ... وگرنه بازم معرفیش می کنم

ــ چند وقت می مونه ؟


romangram.com | @romangram_com