#سهم_من_از_با_تو_بودن_پارت_161

قبل از اینکه وارد خانه بشوم گفت : بیام تو؟ یه وقت بچه ها نترسن؟

منظورش را درک نکردم گفتم : مگه تا الان می ترسیدن ازت؟

تو الان

شانه اش را بالا انداخت و پوزخندی زد : چی بگم؟با این رفتارهایِ

...احساس خود لولو پنداری دارم

خندیدنم بی اختیار بود : به بچه ها که کاری نداری .. داری ؟

اخم آلود گفت : مگه با تو چیکار کردم ؟ یه جوری رفتار می کنی انگار من

... نجسمو

کوله ام را برداشتم : نیستی ؟عجب که دیشبو یادت رفته. اگه حافظه ی

! قوی تری داشتی نه منو اذیت می کردی نه خودتو سبک

. نگاهم را گرفتم و وارد دالان شدم

واسه دل بریدن از من دیره

منو عاشق خودت کردی تو

خیلی وقته که بهت عادت کردم

با تو میبینم همه دنیا رو

توبرام مثه نفس می مونی

... زندگی من به تو وابستست

جای هیچکی جز تو توقلبم نیست


romangram.com | @romangram_com