#سهم_من_از_با_تو_بودن_پارت_124
نشستم و مادر شربت به دستم داد . عمه گفت : زری بهتره یه خورده هم
کارای خونه رو دستش بدی تا فردا پس فردا رفت خونه ی شوهر سرکوفت
... نشنوه
جرعه ای نوشیدم : عمه این دوره زمون که دیگه شوهر به کار خونه بها
نمی ده ! ظرف رو ماشین ظرفشویی می شوره لباس رو ماشین .. جارو رو
. ماشین ... پخت و پزم که یا فر هست یا فست فود
بالا رفتن ابرو های بلند نازکش با آن حالت خاص دیدنی بود . یعنی همه
!! ی حلوا حلوا کردن هاَپر
به هوای وصل ساقی هوس قمار دارم
به قمار گر نشینم طلب کنار دارم
بکشم شراب بی غش به صفای روی ساقی
نگهی به ساغر می نظری به یار دارم
اگر این قمار گیرم بچشم ز طعم وصلش
وگر آن قمار بازم نه ره فرار دارم
اگر این قمار بازم به قضای وی بنازم
که گذشتم از خود و سر به طناب دار دارم
romangram.com | @romangram_com