#ساده_نیست_پارت_101


-ها؟ قربان؟ اصلا این پلیسه... هین اومدین نجاتم بدین؟

کارن سری به معنای آره تکون داد و گفت:

-البته که نیومدیم شما رو نجات بدیم چون از اول اتفاقی نیوفتاده بود.

حیروون گفتم:

-اما ونداد...

لبخندی زد و گفت:

-یه مامور مخفی که این حرف ها رو نداره آوا خانوم.

نتونستم جلوی باز نگه داشتن دهنم رو نگیرم که این باعث به خنده افتادن کارن شد:

-مگس نره توش.

حتی نتونستم اخم و تخم کنم، فقط و فقط دلم سوال می خواست و جواب.

-یعنی چی کارن؟ هویت تو برام کم بود ونداد هم اضافه شد؟ چجوری کسی نتونست تشخیص بده ونداد نیست؟ پس کیه؟

نچ نچی کرد و گفت:

-می شه بعد ماموریت اگه زنده موندم بگم؟ الان می خوام تو رو از اینجا ببرم و تحویل سرهنگ بدمت.

اخمی چهره ام رو پوشوند و سرتق گفتم:

-من هیچ جا نمیام.

بدتر از من اخمی کرد و گفت:

-نذار زیر قولم بزنم.

سری به معنای نه تکون دادم و گفتم:

-نمی رم، من هیج جا نمی رم.

romangram.com | @romangram_com