#روژان،_قربانی_یک_رسم_پارت_75
- حرص نخور خواهر من ، ارزششو نداره. یه کم آب بخور
آب ، منم آب می خواستم ، تشنم بود ... آب
به زور آب دهنم و قورت میدم ،آبی نیست ... تشنمه .
منو کتک زدند ، به من حرف های نامربوط زدند ، چیزی نگفتم ،ولی حالا فقط تشنمه . تو خوردن یه کم آب داشتم له له میزدم
ولی نمی تونستم تکون بخورم ، نمی تونسم بگم آب می خوام ، به کی میگفتم ..؟
به کسایی که به خونم تشنه بودن . دوباره آب دهنم و قورت میدم ، تشنه بودم انگار که سالهاست آب نخورم
آروم چشمامو باز میکنم ، اولین چیزی که می بینم در تراسه . نصفه پرده پاره شده بود و در معلوم میشد ، دوباره با بیحالی چشمامو میبندم که صدای فریاد مردی باعث میشه دوباره چشمامو باز کنم .
اون صدا داد میزد و من تو خواب و بیدار بود انگار و فقط تشنم بود .
- آب
ولی تو اون شلوغی کسی صدامو نمیشنید که اگه می شنیدن هم جز تف و لعنت چیزی بهم نمی دادن .
چند دقیقه گذشت نمی دونم ولی دستی سعی داشت کمک کنه تا بلند بشم
- آی
- چی کارت کردن دختر جان ، می تونی بشینی
سرمو تکون میدم و دوباره می یوفتم رو زمین . سرم بلند میشه و یه بالش می زاره زیر سرم . بالش نرم بود ، خیلی نرم ، لذت بخش بود
- چیه ی درد داری ؟ گریه نکن
romangram.com | @romangram_com