#روژان،_قربانی_یک_رسم_پارت_73

- جا خوش کردی نه ؟ دختره ی شوم صاحب ، خونه و زندگی عیونی شدی ؟

اینجا چی کار میکنن . اینا کی بودن ؟

به اون ززن نگاه میکنم ، همون زنی که رادمان پسرشو کشته ،نگاه میکنم که با چشم هایی به خون نشسته داره حرف میزنه ، فقط اونه می شناسم چند تا زن دیگه رو نمی شناسم ولی از حالتشون می فهمم نفرتشون

- آره دیگه ، وقتی میر حسین یه کنرسی رو بفرسته تهران و تو قصر نوه اش زندگی کن میشی این . یه خون بس فرستاده تا تو خونه ی نوه اش خانومی کنه

- من ....

- تو ، توی قاتل واسه من آدم شدی

چشماشو می چرخونه تو اتاق و میره سمت میز آرایش و هر چی هست و نیست از تو کشو ها می ریزه بیرون و ، وسایل رو میز پخش زمین می کنه .

- اینا چیه ی؟ واسه چی می خوای ؟ می خوای خودتو واسه کیاوش درست کنی ..آره

- به خدا من

- کیاوش تو رو نگاهم نمی کنه ، تو یه نجسی ، نجس

- خواهر حرص نخور ارزششو نداره

خواهر ، نجس ، شوم ، خانومی ..... چی داره میگه . من مستحق این حرف ها نبودم .

صدای دایه که داره داد میزنه و یه چیزایی میگه تو گوشم مثل اکو کار میکنه . دایه کجایی ...

یکی از زنا می یا جلوتر ،

- ببین تو رو خدا ، چی پوشیده ، میخوای دلبری کنی و یه بچه بغل کنی تا بشی عضو فامیل ، نه جونم از این خبرا نیست


romangram.com | @romangram_com