#روژان،_قربانی_یک_رسم_پارت_29
- همین که میر حسین اجازه داد بیای تهران خودش نشون میده که چه قدر آدم های با گذشتی هستن ، اگه می موندی تو عمارت ، خانم و دختراش نمیزاشتن یه آب خوش از گلوت پایین بره البته تقصیر ندارن خدا داغ جوون به کسی نده . حرفم حرف آقا کیاوش که بهت بگم . اینکه نمیخواد ببیندت ، گفته بهت بگم تو دست و پا نباشی . من اینجام اگه کاری داشتی چیزی خواستی به من بگو ، آقا عصبانی اون مجبور شد به خاطر تموم شدن این خون ها تو رو قبول کنه
تو دلم میگم دلشم بخواد حالا مگه خودش چه تحفه ای منو نمی خواست قبول کنه.
- همه ی این حرف ها رو زدم که بهت بگم اینجا راحت باشی ، آقا با تو کاری نداره ، کسی نیست که آزارت بده و اذیتت کنه توام مثل نوه ی من ، میدونم واسه توام سخته ولی چاره چیه
- سخته ، خیلی سخته
- تو دختر بختیاری هستی باید قوی باشی
- نمیدونم چی کار کنم
- هیچ کار ، زندگی کن . میر حسین گفته اجازه داده درس بخونی چه درسی میخونی ؟
- پزشکی
لبخند میزنه
- ماشالله ، پس درستو بخون ، شاید سخت باشه اسم کسی تو شناسنامه ات باشه که حتی ندیدیش ولی ادامه بده
- اگه اذیتم کنه چی ؟
- از اون موقع چی داشتم بهت میگفتم دختر جان ، کاری باهات نداره . میدونم کیاوش خان کسی رو دوست داره
لبخند شیرینی می یاد رو لبم
romangram.com | @romangram_com