#روژان،_قربانی_یک_رسم_پارت_25

- برو هتل ، یا برو پیش رهام یا اصلا بمون شرکت .

لبخند میزنم

- خوب امشب و بیرون از خونه موندم فردا رو چی کار کنم ، نمیشه که .

سرشو یکم کج میکنه و با ناز و ناراحتی صدام میکنه

- کیــاوش

- جونم عزیزه دلم ، چی کار کنم آخه ؟ تو که قبول کرده بودی

- پشیمون شدم . اگه بری طرفش چی ؟

- آخه بهارم من با یه دختری که تو ایل بزرگ شده چیکار می تونم داشته باشم که برم طرفش ، در ضمن اون خون بس ، برادر اون پسر عموی منو کشته .

انگاری با حرف هام یکم آروم شده ، از رو مبل بلند میشم و میرم طرفش و بغلش میکنم. شالش افتاده رو شونه هاش و برق موهای رنگ کرده اش دلمو می بره . یه دسته از موهاشو تو دستم میگیرم و بو میکنم

- بهارم

سرشو کج میکنه و می بره تو گودی گردنم .. نفس مو با صدا بیرون میدم . بهار میدونه با من چیکار کنه که هر روز بیشتر و بیشتر دیونه اش بشم

- جانم

- دلخور باشی نمیشه ها

- آخه

سرمو میبرم پایین


romangram.com | @romangram_com