#روژان،_قربانی_یک_رسم_پارت_19
کیاوش
- کیاوش د بجنب پسر ، منتظرا .
- اوکی تو برو من الان میام .
دو دقیقه چشمامو می بندم و افکارمو جمع و جور میکنم و میرم سمت اتاق کنفرانس .
بعد از تموم شدن جلسه میرم کیفم و بردارم تا برم خونه .
- کجا میری ؟
- میرم خونه سهیل سردرد دارم
- بیخیال کیا ، درست میشه
یه پوزخند می یاد رو لبم ، سرمو تکون میدم و میرم سمت اتاق رهام .
- رهام من دارم میرم نمی یای ؟
- چرا اتقافا منم کاری نداریم بریم
تو همون حال کیف و کتشو برمیداره و با هم از شرکت میزنیم بیرون . تا آسانسور بیاد بالا یکم طول میکشه
romangram.com | @romangram_com