#رز_سیاه_پارت_62

تنها یک کلمه برام زنده شد



انتقام.

من برای انتقام اینجا بودم



رز سسسسیاااه🌠, [۲۹.۰۹.۱۷ ۰۱:۵۶]

[فوروارد از کانال صلیب عشق]

#پارت105



اره درسته فقط برای انتقام!

اخ بابا کجایی که چراغ خونمون خواموشه.

یادمه مامان خیلی رو تمیز

بودن خونه حساس بود

حتما کلی خاک روی وسایل

نشسته.اخ مامانم کجایی

دلم برای صدات لک زده

دلم تنگ شده برات مامانم

میدونی چند روز شده که

نیومدی تا بیدارم کنی.

مامانم عزیز دلم مهربون ترین

مامان دنیا؛مطمعا هرجایی که

هستی جات ارومه.

اما من چی چطور دلتون اومد

منو تنها بزارین و برین.

مامانم دیگخ انقدر غصه خوردم که دیگه وجودم پر شده جایی نمونده تا بخوام

با غصه پرش کنم.

ارامش از وجودم رفته هر لحظه ام ؛هر ثانیه ام اشوبه

دلم تنگ شده بازم همه دور میز جمع بشیم و صدای خنده هامون تمام دنیا رو بگیره.

راست میگفتی شاید حق با تو بود.

چشممون زدن .

چشم دیدن خوشبختیمونونداشتن.

نذاشتن کنار هم باشیم

نذاشتن....

داغ دارمون کردن ؛چراغ خونمونو خواموش کردن.

اما نه نمیزارم ؛اجازه نمیدم

هرکسی که مسبب این عذابه باید تاوان پس بده.

داغ مهر مادر رو روی دل اونی

میزارم که داغ مادرم رو روی دلم گذاشت.

انتقام تک تکونو میگیرم.

اخ رکسانا خواهر ارومو مهربونم.

میگن دنیا کوچیکه ؛حکایت

ماست!

هارونو پیدا کردم. اروم بخواب خواهر خوشگلم

اروم بخواب که حق اون پست فطرت عوضی روکف

دستش میزارم.

بابا جونم یادمه همیشه میگفتی نذارم هیچکس حقمو

ازم بگیره. حالا وقتشه تمام نصیحتاتو عملی کنم.

کسی که حق داشتن ارامش و خانواده رو از من گرفت باید

تاوان بده.

کسی که منو به این انسان کثیف و بی عاطفه تبدیل کرد

تاوانشو پس میده.

قسم میخورم تا نفس تک تکشونو نگیرم؛حتی یه شب اروم نخوابم.

قول میدم بابا جونم

قول میدم......



رز سسسسیاااه🌠, [۲۹.۰۹.۱۷ ۰۱:۵۶]

[فوروارد از کانال صلیب عشق]

#پارت106



با ایستادن ماشین اروم چشم هامو باز کردم.

اه لعنت به این سر درد لعنتی.



حامد_رسیدیم همه پیاده شین. رز تو بمون میریم دکتر



اخم کردم



_دکتر واسه چی!من حالم خوبه'!



_اصلا حالت خوب نیست .

این سر دردات زیاد و خطرناک شده حتما باید معاینه بشی.

_گفتم که نیازی نیست!

نگاه ترسناکی بهم انداخت

که حساب کار دستم اومد!



_همین که گفتم حرف نباشه



بلند تر ادامه داد



_ده یالا چرا منو نگاه میکنین پیادن شین.

نوید.



_بله

_ببرشون خونه تا من برگردم.



_دیر نکنیا!



_نه نگران نباش هنوز ۳ساعت نا پرواز وقت داریم.



_باشه داداش خیالت راحت.



سارا_لطفا مارو بی خبر نذار.

نوشین_حق با ساراس خبر بده حتما.



_خیله خب پیاده شین وقتو تلف نکنین. یالا بجنبین!.





با چشمای بسته پوزخند زدم. هنوزم داشتن نقش بازی میکردن!



صدای بسته شدن در ارومم کرد

_حرکت کن.



ماشین اروم راه افتاد...

romangram.com | @romangram_com