#روناک
#روناک_پارت_35
شاگرد مغازه رحیم آقا چند سالی بزرگتر از دوستش نشان می داد. پس از کمی حال و احوال پرسیدن رضا گفت: " راستی جعفر، رحیم آقا کجاست؟"
جعفر که تازه متوجه مرد همراه رضا شده بود با دیدن سر و وضع مرتب ناصر حدس زد که این مرد برای کار دیگری جز خوردن چای یا کشیدن قلیان به آن جا آمده است، زیرا سابقه نداشت که چنین افرادی به مغازه قدیمی و فکستنی آن ها بیایند. سلامی کرد و آهسته از دوستش پرسید : " این آقا کیه؟"
رضا گفت: " این آقا با اوستایت کار دارد. بالاخره نگفتی رحیم آقا کجاست؟"
جعفر گفت: " کمرش درد می کند. امروز را مغازه نیامد."
این بار ناصر پرسید: " خانه اش را که بلدی؟"
جعفر گفت: " بله آقا "
romangram.com | @romangraam