#رقاص_های_شیطون_پارت_84


چرخيدم ....پشت بهش ....... آروم كشيدم سمت خودش ..... با حس عطرش بهت زده شدم .... نفساي داغش به گوشم ميخورد و مور مورم ميشد

زير لب گفتم:شروين

چرخوندم سمت خودش دست راستمو گذاشتم رو شونش ... دست چپش رو گذاشت رو و پهلوم

دستاي آزادمونو بهم گره زديم .... يه دور چرخيديم با دست چپش بلندم كرد .... يكم پامو تكون دادم ... گذاشتم زمين پاي چپمو بردم زير پاش و چرخيدم .... دستامو بردم عقب كه دستامو گرفت و به همون حالت بلندم كرد

دستاشو دور شكمم حلقه كرد و بردم بالاي سرش ... همزمان با اين حركتش پامو 180درجه باز كردم و بستم كه گذاشتتم پايين

ديگه نميتونستم بيشتر از اين گرماي تنشو تحمل كنم ....شالو از روي چشمام برداشتم و بهش خيره شدم

سرشو انداخت بود پايين ....برگشتم تا با كيلا دعوا كنم اما هيچكس اونجا نبود

همه رفته بودن

تعجب كردم برگشتم سمت شروين و سوالي نگاش كردم كه گفت:كيلا از من خواست به جاي اون من باهات برقصم و بعدش بچه هارو برداشت و رفتن بيرون

با تعجب نگاش كردم كه گفت:متاسفم اگه ناراحتت كردم .... ميدونم دلت نميخواد من نزديكت باشم متاسفم

برگشت كه بره تو خونه ....صداش زدم:شروين

ايستاد اما برنگشت .....لبخندي زدم و گفتم:رقص فوق العاده اي بود ممنونم

برگشت طرفم و با تعجب و بهت بهم خيره شد ..... رفتم سمتشو گفتم:رقاص خوبي هستي

شالو انداختم دور شونمو وارد خونه شدم ...... نفس عميقي كشيدم و زير لب گفتم:فوق العاده ترين رقصي بود كه تو تموم عمرم انجامش دادم

شالو از دور شونم برداشتم و انداختمش رو مبل .... وارد آشپزخونه شدم و مشغول درست كردن قهوه شدم .......

فنجون قهوه رو گذاشتم روي ميز و دوباره مشغول خوندن مجله ي هميشگيم شدم


romangram.com | @romangram_com