#رقاص_های_شیطون_پارت_83

لبخند شيطاني زد و گفت:شرط چي ميبندي اگه دوباره بگيرمت

يكم فكر كردم و با لبخند شيطوني گفتم:اگه بگيريم باهات ميرقصم

سشو تكون داد و از روم بلند شد و گفت:باشه پس بدو

خنديدم و دويدم اونم دنبالم ...... موقع دويدنم به بچه ها خيره شدم كه همشون با خنده مارو تشويق ميكردن اما شروين اخم كرده بود

براي اينكه بيشتر اذيتش كنم از قصد سرعتمو كم كردم تا كيلا بتونه منو بگيره

كيلا از پشت كمرمو گرفت و گفت:ديدي بلاخره گرفتمت

خنديدم و گفتم:باشه قبول

شونه اي بالا انداخت و منو برد سمت بچه ها و به فارسي گفت:من و سيما با هم شرط بست كه اگر اون رو بگيرم با من ميرقصه

نذاشتم ادامه بده و دستمو از دستش كشيدم بيرونو گفتم:بله الانم بنده يه رقص سالسا افتادم چطوره؟

بچه ها دست زدن و همشون موافقت كردن

اهنگي رو انتخاب كردم و دكمه ي پلي رو زدم خواستم رقص رو شوع كنم كه كيلا اومد سمتمو گفت:نه بايد چشماتو ببندي و برقصي

با تعجب نگاش كردم و گفتم:اما كيلا

شونه اي بالا اناخت و شالمو از روي صندلي برداشت و بدون توجه به قيافه ي بهت زده ي من شال رو گذاشت رو چشمامو از پشت محكم بست و گفت :خيله خب شروع كن

گيج بودم نفس عميقي كشيدم .... كف دستمو چسبوندم به كف دستش و يه قدم به جلو برداشتم كه اونم يه قدم به عقب برداشت

كف دستامو از دستش جدا كردم .... پشت كردم بهش و خودمو چسبوندم بهش

باهم خم شديم .... از پشت دستاشو گذاشت پشت زانوم .... زانو هامو خم كردم .....بلندم كرد و چرخوندم

وقتي ايستاد آروم آروم از بغلش اومدم پايين ....تنمو به سمت راست كج كردم .... دستاشو دورم حلقه كرد

romangram.com | @romangram_com