#رقاص_های_شیطون_پارت_76
چطور دلت اومد بری بعد هزارتا خاطره
تاوان چی رو من میدم اینجا کنار پنجره
چطور دلت اومد بری چطور تونستی بد بشی
تو اوج بی کسیم چطور تونستی ساده رد بشی
چطور دلت میاد بامن اینجوری بی مهری کنی
شاید همین الان توام داری بمن فکر میکنی
چطور دلت اومد که من اینجوری تنها بمونم
رفتی سراغ زندگیت نگفتی شاید نتونم
دلم سبک نشد ازت دلم هنوز میخواد بیای
حتی با اینکه میدونم شاید دیگه منو نخوای
بذار که راحتت کنم از توی رویات نمیرم
میخوام کنار پنجره بیادت اروم بمیرم
هق زدم و اشك ريختم ...... دلم ميخواست داد بزنم .... با مشت كوبيدم رو پامو داد زدم:خسته شــــــدم شرويـــــــــــن
درد پام يادم رفته ... درد دلم تازه شده بود .... اشك ميريختم و هق ميزدم .... اما هيشكي به دادم نميرسيد ....... حتي كيلا هم ديگه حرفي نميزد
اقدر گريه كردم تا آروم شدم ..... آهنگ تموم شده بود .... هق هق من سكوت ماشينو ميشكست
كم كم رسيديم و ماشين ايستاد.....چشمامو باز كردم اما تار ميديدم ..... چندبار پلك زدم تا توسنتم درست ببينم
romangram.com | @romangram_com