#رقاص_های_شیطون_پارت_19
سري تكون داد و گفت:آماده كه شدين تا 10دقيقه ديگه بايد روي صحنه باشين اوكي؟
سري براش تكون دادمو دوباره مشغول شدم
بعد از 12دقيقه دوباره اومد و گفت كه بريم روي صحنه
ترس و نگراني رو تو چهره بچه ها ميديدم اما سعي كردم آرومشون كنم لبخندي بهشون زدم و گفتم:ضعيف نباشين وگرنه شكست ميخوريم
بعدم همراه باهاشون رفتم روي صحنه
گروه شكست ناپذيران هم اومدن هر كدوم پوزخندي روي لباشون بود
اهميتي ندادم و منتظرشدم
بعد از معرفي دو گروه توسط مجري بلاخره شروع شد
اولش اونا شروع كردن بعدش ما
تا وسطاش خوب بود اما با حركتايي كه انجام ميدادن غافلگيرمون ميكردن
عصبي شده بودم و سعي ميكردم تكنيكامو عوض كنم
آهنگ ديگه اي پخش شد بچه هارو كنار شدم و يه حركت نيم وارو زدم و درست روبروي سرپرست گروهشون قرار گرفتم پوزخندي زد كه اهنگ عوض شد و يه اهنگ اسپانيايي اومد لبخندي زدمودستمو گذاشتم رو سينش و شروع به رقصيدن كردم يه چرخ زدم و دوتا دستامو گذاشتم رو شونش و بدنمو كشيدم بالا و روي شونه هاش با دوتا دستام ثابت موندم
خواست جاي خالي بده كه پشتك زدم و از روي شونش اومدم پايين و شروع كردم به تكنو زدن
اخراي آهنگ بود كه يه چرخ زدم و پاهامو 180درجه باز كردم انگشت اشارمو گرفتم سمتش موهامو پخش كردم روي صورتم
چون موهام لخت بود به يه حركت روي صورتم پخش ميشد مطمئن بودم كه برنده اين مسابقه ماييم
بلاخره آهنگ تموم شدو صداي تشويق بلند شد لبخندي زدم و از جام بلند شدم
قيافه همشون متعجب بود مخصوصا سرپرستشون تا حالا شكست نخورده بودن از هيچ گروهي براي همين هم شكست ناپذيران اسم گروهشون بود
romangram.com | @romangram_com