#پرنسس_مرگ_پارت_54
من:یه چیزی داره تو اون مغازهه برق می زنه؟
رایان:خوب برق بزنه.ما کارای مهم تری داریم !
من:می شه برم ببینم چیه؟ زود بر می گردم!
رایان:نه!وقت نداریم .باید زود تر بریم سر قرار!
من:قول می دم زیاد وقت نگیره!
رایان:مثلا چقد؟
من:یه دقیقه ای بر می گردم!
رایان:پس زود باش .من عجله دارم!
می خواستم تعظیم کنم که شونم مو گرفت و نذاشت بیشتر خم شم:هی! داری چیکار می کنی؟ نکنه می خوای جاسوسا به هویت من شک کنن؟
من:ب..بب..ببخشید !
رایان:اشکال نداره.زود برو و برگرد.
romangram.com | @romangram_com