#پونه_1__پارت_62
_ اسمش پونه ست مامان آهو دختر...
باران به اينجا که رسيد مکثي کرد و پرسيد:
_ کي؟
آهو خانوم با دقت بيشتري نگام کرد و به زحمت لباشو باز کرد:
_ پو...ران...
از شنيدن اسم مادرم و ديدن نگاه بهت زده ي مادر باران که روم ثابت مونده بود، خجالت کشيدم اما اون وقتي به خودش اومد جلوتر اومد و آروم دستشو جلو آورد و به صورتم کشيد:
_ تو،واقعا دختر پوراني؟!
سرمو در جوابش تکون دادم که يعني بله و همين کافي بود که منو بکشه تو بغلش:
_ عزيزم.
گيج از اين حرکتش و عطرش، بي حرکت موندم و شنيدم آه کشيد و زمزمه کرد:
_ دختر پوران!آخ...عزيزم...
منو از خودش جدا کرد و با دقت تموم زل زد توي صورتم، احساس کردم تو چهره ي من، داره دنبال رد پايي از دوست قديميش ميگرده.با اون دو تا چشم تيله ايش، تماشام مي کرد و نمي دونست از نگاهش دارم از خجالت آب ميشم.خواستم سرمو بندازم پايين که نذاشت و خيلي مهربون و مادرانه گفت:
_ نه دختر.سرتو ننداز پايين، بذار يه دل سير نگات کنم.
بعد دستشو گذاشت روي گونه ي راستم و چشماش از اشک پر شد.باران که شاهد اين صحنه بود با لحن شوخي رو به مادرش گفت:
_ مامان جان!اين که جلوت وايساده خاله پوران نيستا.اين دخترشه اشتباهي گرفتي.
با اين حرف باران آهو خانوم با همون چشماي اشکي سرشو کمي به سمت اون مايل کرد اما حرفي نزد:
_ بياين بريم بشينيم حرف بزنيم.بيا فدات شم.
باران اينو گفت و بعد رو به من کرد:
_ پونه جان!بيا.فکر کنم اگه به مامانم باشه همينجور تو رو تا فردا صبح سر پا نگه ميداره و هي نگات مي کنه.
لبخند گذرايي زدم و هيچي نگفتم و همراهشون رفتم .جايي که اومده بوديم يه غذاخوري کوچيک سنتي بود با چند تا تخت که زير چند تا درخت بودن و يه محوطه ي مدورو تشکيل داده بودن.با اينکه محيط آروم و خلوتي داشت ،همه ي اون چند تا تختش اشغال شده بودن جز يکي و من که اولين بارم بود پا به چنان جايي ميذاشتم، همينطور هي دور و برمو نگاه مي کردم و شنيدم که مادر باران پرسيد:
_ از اينجاخوشت اومده؟
سرمو چرخوندم طرفش که به روم لبخند زد و گفت:
_ اينجا جاييه که اغلب با بچه ها و پدرشون ميايم.محيط آرومي داره و من ازش خوشم مياد.
حرفشو که زد رو به باران که هنوز ننشسته بود پرسيد:
_ تو چرا نميشيني؟!
باران که حواسش به گوشي موبايلش بود جواب داد:
_ نمي دونم آرمين و نگين کجا رفتن پيداشون نيست.
آهو خانوم اخم کمرنگي روي پيشونيش نشوند و گفت:
_ بي خود نگران اون دو تا نباش ،هر جا باشن خودشون پيداشون ميشه.بيا بگير بشين.
romangram.com | @romangram_com