#پیتزا_پپرونی
#پیتزا_پپرونی_پارت_54
- پس بهم خبر می دی؟
سام بلند شد و گفت:
- خبرت می کنم.
- همون شماره که رو گوشیته به همون زنگ بزن.
سام سری تکان داد و به سمت در رفت. ساحل به طرف اتاق دوید و گفت:
- ای وای پول پیتزا یادم رفت.
و با کیف پولش برگشت.سام جلوی در منتظر ماند دسته فیش را از جیب عقبش بیرون کشید و برای او رسید نوشت. ساحل پول پیتزا را داد و رسید را گرفت و با خنده گفت:
- می دونی چندتا از این رسیدا دارم.
سام تنها لبخندی زد و به سمت در چرخید.
- خداحافظ.
ساحل با لبخند بدرقه اش کرد و تا زمانی که او پشت در آسانسور از دیدش پنهان شد همان جا ماند و بعد به آرامی در را بست و به آن تکیه داد.نفس عمیقی کشید و جعبه پیتزا را برداشت و بازش کرد. یک تکه را برداشت و گاز بزرگی زد و به سمت تلفن رفت. شماره گرفت و منتظر ماند:
- الو مهرانه.
- سلام ساحلی خوبی؟
ساحل با دهان پر جواب داد:
- اوهوم.
- چی کوفت می کنی؟
- پیتزا؟
صدای داد مهرانه آمد:
- بازم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
- اوی چرا داد می زنی؟
- ذلیل مرده سام باز اونجا بود؟
ساحل خندید و گفت:
- آره. تازه خبر نداری.
romangram.com | @romangraam