#پیتزا_پپرونی
#پیتزا_پپرونی_پارت_144


- از بابا بودن فقط این کار و بلدی؟

صدایش از داد هایی که زده بود گرفته بود. صورتش را اشک خیس کرده بود.

- من داره هیجده سالم میشه. ولی هنوز منو می زنی. نگاه کن. من دخترتم. ولی از تو چی به من رسیده جز تنهایی و زورگویی. الان هم...الان هم...

صدایش شکست. آقای فرخی انگار خشمش فرو کش کرده بود. با حالتی زار به ساحل نگاه می کرد. سام هم واقعا متاثر شده بود. با حالتی عصبی دست هایش را توی جیبش فرو کرده بود. ساحل روی صندلی غذا خوری وا رفت. سرش را به دستش را تکیه داد و گفت:

- من از اون زن بدم میاد. نمی خوام جای مامانم باشه. نمی خوام.می خوای منو بزنی باشه بیا بزن دلت خنک شه. ولی من کاری نکردم. می خوای بکشی بکش ولی من اون زن و جای مامان قبول نمی کنم.

سام نمی دانست برود یا بماند.ماجرا کاملا مشخص بود ولی سام نمی فهمید خودش انجا چه نقشی دارد. آقای فرخی با این حرف های ساحل روی کاناپه وا رفت. نگاه مستاصل و پر از دردی به ساحل انداخت. چند بار لب هایش را تر کرد و بعد آرام زمزمه کرد:

- ولی...ساحل... بابا جان...اون زن خوبیه...هر دومون از تنهایی در میام. هم من هم تو. اونم تنهاست. بعد از فوت شوهرش خودش با بدبختی بچه ها شو بزرگ کرده.

ساحل سر تکان داد.

- اگر با اون ازدواج کنی من می رم.

- ساحل منطقی باش. زندگی ما زندگی نیست. جای یه زن توی این خونه کمه.

ساحل از جا بلند شد و داد زد:

- همین که گفتم.اگه بگیریش من می رم پیش دایی حمید.

و به سمت اتاقش رفت و در را به هم کوبید.سام احساس اضافه بودن می کرد. به سمت در چرخید دیگر جای ماندن نبود.ولی هنوز قدم از قدم برنداشته بود که آقای فرخی عصبی و آمرانه صدایش زد:

- یه چند لحظه بمون کارت دارم.

سام مکثی کرد و با تردید برگشت. آقای فرخی به در اشاره کرد و گفت:

- در و ببند و بشین.

سام نگاهی به آقای فرخی و بعد هم به در انداخت و با مکث کوتاهی در را بست. بعد چرخید و مثل همیشه روی اولین مبل نزدیک به ورودی نشست. آقای فرخی حالا بیشتر غمگین بود تا عصبانی.سام دست هایش را توی هم قفل کرد و منتظر نشست.آقای فرخی سرش را بالا آورد و جدی پرسید:

- چند وقته با دخترم رابطه داری؟

سام اخمی کرد و با همان جدیت پدر ساحل گفت:

- من با دختر شما هیچ رابطه ای ندارم آقا.

فرخی پوزخندی زد و گفت:

- پس دقیقا اینجا تو خونه من چه غلطی میکنی؟

سام کمی شرم زده شد و لحنش را آرم تر کرد:

romangram.com | @romangraam