#پسران_بد__پارت_25
- واسه چي؟
بامداد – من يه برنامه ي بهتر دارم،راحت و کم دردسر.تازه احتمال موفقيتش هم بيشتره.
شايان – بنال ببينيم اين برنامه ت چيه.
بامداد – باشه بابا،ميگم! من يه نفر رو مي شناسم که مي تونه برامون صفحه ي وي.جي* تهيه کنه.(*صفحه ي چوبيِ مربع شکل که دور تا دور آن حروف الفبا نوشته شده است.وي جي کلمه اي است مشتق از کلمات آلماني و فرانسوي «بله»)
- خوبه،من موافقم.
شايان – چي چيو خوبه؟! ديوونه ها،کتاب صريحا ميگه نبايد از اين صفحه ها استفاده بشه!
بامداد – کتاب ميگه افراد ناشي نبايد استفاده کنن، ما انقدر مطالعه داشتيم که خراب کاري نکنيم.
شايان – به نظرم احمقانه ست...من که همچين خريّتي نمي کنم.
- تا کي مي توني جورش کني؟
بامداد – توي همين يکي دو روزِ... .
شايان که ديد حرف تو کله ي ما نميره رفت بلند شد و رفت توي آشپزخونه.به نظر من راه حل بامداد عالي بود.خودم خيلي دنبال يه صفحه ي اصل گشتم اما نتونستم پيدا کنم.حالا که بامداد تونسته يه دونه شو پيدا کنه،احتمال موفقيت مون خيلي بالاست.
طولي نکشيد که شايان با سيني چايي برگشت.
- شايان من جديدا فهميدم تو خيلي ترسويي.
بامداد – راست ميگه.
شايان – خب که چي؟ خيلي هم خوبه.آمريکايي ها ميگن fear is power،ترس قدرتِ!
- اينو از کجا شنيدي؟
شايان – اون خلافکاره توي بازي درايوِر سنفرانسيسکو ميگه.
- اِ ...؟! بازيش باحاله؟!
شايان – آره خيل... .
romangram.com | @romangram_com