#پرستار_دوست_داشتنی_پارت_56
ازترس جونم دستامو محکم دور گردنش حلقه کردم..جوري ک صورتامون بهم نزديک شد..
باصداي لرزون گفتم:پويا ديوونه بزارم زمين..اگ بيافتم نابود ميشماا
ريلکس گفت:يا بوس ميدي يا ولت ميکنم تا بيافتي
بااخم نگاش کردم..اقا اين چ وضعشه..واس ي بوس ک اينکارارو نميکنن..
اخممو ب نشونه مخالفتم حساب کرد و کمي دستاشو دور کمرم شل کرد ک باعث شد چندسانت سر بخورم..
جيغي کشيدمو گفتم:احمق..بزارم زمين..اخه ي بوس مي ارزه ک توداري همچين کاري ميکني؟
-اگ نمي ارزه پس بده..
باجديت نگاش کردم و درحالي ک ي دستمو سمت موهاش ميبردم گفتم:يا منو ميزاري زمين ياموهاتو بکشم..اون وقت اگ ولمم کني من ازموهات اويزون ميشم کچل خان..
همينجور متعجب نگام کرد..يهو لبخندي زدو دستشو کمي بازکرد..اونقدر ترسيدم از عقب رفتنم ک باعث شد کلا موهاشو ول کنم و دوباره گردنشو ک امنتر بود بگيرم..
تقريبا از کمرب بالا بيرون از پنجره بودم..سرپوياهم از پنجره بيرون بود و دستاي من محکم دور گردنش..
تنها اميد نيافتادنم دستاي قوي پويا بود ک دورکمرم پيچيده بود..
باغ خالي بود و اون دوروبر درواقع کسي نبود ک بخواد ببينتمون..هرچند فکرکنم از دور ي صحنه عاشقانه نشون داده ميشد..
از ترس افتادنم و جون دوستيم باعث شد چشمامو محکم روهم فشار بدم و تندتند پشت سرهم بگم:باش باش باش بوست ميکنم..فقط ولم کن..منو بزار پايين روانـــــــي
پيروزانه خنديد و منو ب داخل اتاق کشيد..پام ک ب زمين خورد نفس راحتي کشيدم..
هوووف شانس اوردم..خدايا از اين ديوونه هيچي بعيد نيست..
باکف دستم محکم زدم وسط سينش تا بره کنار..دوقدمم ازش فاصله نگرفتم ک دستمو کشيد..برگشتم سمتش ک بسرعت لباش رولبام نشست..دستش دور بدنم حلقه شد..و من همينجور ثابت موندم..
بوسه هاي ريزي ک ميزد رولبام حس خوبي بهم ميداد..
دلم ميخواست همراهيش کنم اما دوست نداشتم پرو بشه..
سعي کردم ازش فاصله بگيرم..لباشو ک برداشت گفتم:خب بسه..بوسم کردي حالا برو..
خيره نگام کرد..تازه فهميدم ک بايد خجالت بکشم..پويا هرچقدرم ک مشکل داشته باشه بازم ي پسره ک منو بوسيده..
romangram.com | @romangram_com