#پرستار_دوست_داشتنی_پارت_49
نميدونم شايد يک ماه از نظر خيليا کم باشه ولي براي مني ک بعدمرگ پدرمادرم تاالان ک دوسال ميشه تنها بودم..
اين وابستگي ب يه جنس مذکر طبيعيه..درسته پويا متوجه خيلي چيزا نميشه..ولي باوجود بيماريش..با تمام سادگيش من ازش خوشم مياد و دوسش دارم..اونقدري ک نبودنش ناراحتم ميکنه.. و همين جا ميگم ک بين دوست داشتن و عاشق شدن خيلي فرق هست..
و من باتمام سختي هاي اين کار..با تمام بي تجربگيم کنار اومدم تا پيش پويا بمونم..پويايي ک زندگيمو تغيير داد و ازحالت مزخرف تکراريش بيرون اورد..
خب بسه زياد ازش تعريف کردم ولي اينم بايد بگم ک از پويا انتظار اين ک بخواد دوستم داشته باشه ندارم چون اين ديوونگيه و خيال خام..
اما ميدونم ک بهم عادت کرده اونقدري ک وقتي هفته پيش رفتم پيش لاله و چندساعت اونجا موندم..با اين ک ايدين کنارش بود اما زنگ زد ک زودتر بيام پيشش..
گفتم ايدين و اما از ايديني بگم ک تو اين يک ماه هروقت خواستيم سه تايي جايي براي خريد يا تفريح بريم حتما ميگفت ک لاله هم بياد..لاله اي ک نسبت ب اين موضوع تمايل داشت..
حتي يبار ايدين منو دم خونه سابقم رسوند..هرچند من ک ميدونم براي يادگرفتن ادرس خونه لاله بود..
حالاهرچي ک هست يا قراره بشه ايشاا..خوشبخت بشن..بنظرمن ک زوج جذابي ميشن..
متوجه شدم تمام اين مدت ک توفکر بودم داشتم ب پويا نگاه ميکردم چون گفت:خوردي منو ک
ابروهام از تعجب بالا رفت..اينم مگ ازاين چيزا بلده؟؟
متوجه تعجبم شدو گفت:حرف بدي زدم؟
-ن ولي ازکجا ياد گرفتي؟
-ايدين ي بار بهم گفت :)
با لبخند سري تکون دادم..زنگ در زده شد و من نديده مطمئن بودم ک ايدينه چون بيشتر اين ساعتا ميومد..
همين ک وارد حال شد سلام کرد..تا خواستم جواب بدم پويا داد زد:شبکه من شبکه من شبکه پوياااااا
و ب سمت تلوزيون ک رو شبکه پويا بود و تبليغ نشون ميداد پريد..
همه چي تو ي لحظه اتفاق افتاد..جيغ من و صداي شکستن شيشه تلوزيون ??اينچ ک نتونست وزن پويا روتحمل کنه و ازروي ميزتلوزيون ب پشت افتاد وجرقه زد..
پويا بود ک باتعجب ب ميز تلوزيون تکيه داده بود و خرابکاريش نگاه ميکرد..
توهمون حالت گفت:عه چرا شکست؟
عصبي از دست اين کارش جيغ زدم:چرا شکست؟ چـــــرا؟تازه ميپرسي چرا؟تو عقل نداري؟اين چ کاريه اخه؟
romangram.com | @romangram_com