#نسل_عاشقی_پارت_45
مهرداد محکم تر بغلم کرد که داد رایان بلند شد
رایان+اااا مهرداد
همه خندیدیم
من-خوب برین بشینین تا من پذیرایی کنم
پشه+نه زن داداش تو نمیخواد کاری کنی خودم میارم تو برو بشین
من-اینجوری که زشته
پشه+نه برو من میارم
من-نه نمیشه نمیرم
روشنا با جیغ
پشه+وقتی میگم گمشو برو بگو چشم
من-من الان میرم تا این منو نخورده
و زود اومدم بیرون که همه زدیم زیر خنده
****هفت ماه بعد****
سرم رو پاهای رایان بود و رایان هم هم فیلم میدیدو هم با موهام بازی میکرد
من-اااخخخ
رایان+جانم خانومم چی شده
من-رایان درد دارم فک کنم وقتشه
رایان+تروخدا تحمل کن
رایان رفتو سوییچ رو برداشت و اومد منو بغل کردو برد بیمارستان
**********************************************
****رایان****
من-داشتم با موهای مهلا بازی میکرم که یهو اخ مهلا بلند شد
من-جانم خانومم چی شده
romangram.com | @romangram_com