رمان نسل عاشقی

#نسل_عاشقی_پارت_23


من-بای تا های

پشه+اودافظ.

این بای تا های رایان افتاد تو دهنم خخخ

من-سلام پدرجووونم خوبی

پدرجون+سلام مثل اینکه تو بهتری

من-اره پدرجون به شغل مورد علاقم رسیدم

پدرجوم+خوشحالم کردی مبارک باشه شیرینیش یادت نره ها

من-چشششم من فعلا برم خداحافظ پدرجون

پدرجون+خداحافظ عزیزم

خب حالا بریم پیش رایانی سوار ماشینم شدم امروز با ماشینم ست شدم همش طوسی دیگه خودتون حدس بزنید حوصله تعریف نی جون شوماا حالا اهنگ روشن کردم اهنگ دلبر از امین رستمی دیگه خودتون گوش کنین عالیه😍پشت چراغ قرمز وایستادم که ماشین کناریه گف شیشه رو بده پایین.منم دادم پایین برگشتن من همانا و دیدن اون پسره همان یجوری جیغ میزدم که جنه کنارم گف درد بگیری تو خب حداقل قبلش ی بسم الله میگفتی من میرفتم خدا شاهده از جنه کنارم ترسناک تر بودخخخخخ یهو گفت

پسره+چته تو گوشم پاره شد

من-به کبدم که پاره شد

پسره+حالا دوراز اینا شماره بدم

من-نه برادر شرمنده

حالا تو اون موقع رایان زنگید فکر کنم صدای جیغم تا مطبش رفته خخخ صدای اهنگ و کمش کردم و گفتم

من-جوووووونم

رایان+سلام خوبی کجای عشششششقم

من-دارم میام پیشت

رایان+چرا

من-همینطوری

رایان+اهان.

حالا پسره ی اون ماشین گفت

پسره+خانومی نگفتی شماره بدم یانه.


romangram.com | @romangram_com