#ننه_سرما_پارت_104
«دراز کشيدن ! چه استعاره اي !بي معني! يه قرارداد با دو کلمه! و وقتي چندين روز و چندين شب بايد ازش استفاده کني و همه ش دراز بکشي برات زجرآور مي شه!
سقف و دارز کشیدن! هیچ ربطی بهم نداره اما هر وقت دراز کشیدم سقف جلو چشمم بود و هی پایین تر می اومد تا خودشو به من برسونه! با اون چشمای پر از شهوتش! گاهی اونقدر پایین می اومد که سردیش رو رو بدنم حس می کردم! سنگین وسرد!
نخواستم دیگه ببینمش! رو تخت به طرف دیوار چرخیدم! دیوار خداقل نمی خواست مثل سقف بیفته روم!
گلی که در مرداب می روید عطر لحن می پراکند!
زهره
عشث کابوسی بیش نیست!
ملیحه
به خاطر داشته باش که مردان فقط خریدار جسم تواند.
شراره
با هر سه تا موافقم!
مژگان
امروز فردا نیست و فردا امروز نه
الهه
وقتی خورشید می تابد، هنوز زمین می چرخد.
پس زندگی ادامه دارد.
منصوره
چقدر طول می کشه تا ادم به عرفان برسه؟ یه شب، دو شب؟ یه هفته، دو هفته؟ یه ماه، دو ماه یا سال ها؟
ده ها بار اینارو خوندم. از بالای دیوار تا پایین دیوار!
تنهایی همدم خوبیست به شرط انکه سکوت نکند!
ریحانه
جسمم را به اسارت کشیدید، با روح آزادم چه می کنید.
ثریا
بعضی هاشون رو بیشتر از پنجاه بار خواندم! به بعضی هاشون اصلا توجه نکردم! تو یه جمله یه دنیا نفرت جا گرفته! ولی بعضی هاشون قشنگه و نشون دهنده ی روح لطیف نویسنده اش!
صدای چرخش قفل! بعد بازو بسته شدن و پشت سرش صدای قدم های کسی که دنبال چیزی می آد! نه تند، نه کند!
تا اینجا بیست و پنج تا صدا باید بشنوم! شایدم بیست و شش تا! چه فرقی می کنه! مهم اون چیزیه که وقتی رسید بهت می گه!
بلند شدم و رو تخت نشستم و به ژیلا گفتم:
- انگار اومدن.
ژیلا از جاش بلند شد و رفت جلو! وقتش بود!
برگشت طرف من و گفت:
-بریم تمومه!
چند روز منتظر این لحظه بودم انا الان با سستی و رخوت از تخت اومدم پایین. مثل مسخ شده ها!
یه راهرو که همون بیست و پنج قدم بود شایدم بیست و شیش تا!
یه در با صدای خشک چرخش کلید و قفل!
یه صدای باز و بسته شدن!
یه راهرو دیگه که نمی دونستم چند قدمه و الان می دونم! سی و دوتا!
یه در دیگه با همون صدای چرخش کلید و قفل!
یه راهرو دیگه! دوازده قدم!
یه در که دیگه صدای چرخش کلید و قفل نداره!
یه دفتر کار! با چند تا دفتر و یه مشت کاغذ و خودکار و مهرو این چیزا!
یه راهرو دیگه! پونزده قدم!
یه اتاق دیگه پر از ادم با لباسای یه جور و نگاه های یه جور!
یه راهرو دیگه! بیست قدم!
یه انبار با کلی جعبه و کارتن تو قفسه ها!
یه در خیلی بزرگ اما خیلی پهن و عریض! سی و پنج قدم!
romangram.com | @romangram_com