#نغمه_عشق_پارت_52

امید:آخه من و تو هنوز بهم محرم نشدیم.

_بالاخره که می شیم.

امید: نغمه دوست دارم یه روز بدون هیچ ترس و واهمه ای بهت نگاه کنم و بدونم فقط مال منی.

_مگه الان می ترسی؟

امید:ترس یا شرم نمی دونم ولی راحت نیستم.

_بالاخره همه چیز تموم می شه.غصه نخور.

براش میوه آوردم و خودم رفته لباس پوشیدم وقتی از اتاق اومدم بیرون دیدم امید دار از پنجره بیرون رو نگاه می کنه تا منو دید گفت:

_آسمون از اینجا خیلی قشنگه.

_آره.با هم رفتیم بیرون.

چون امید توی دانشاه کار نداشت موند تو ماشین تا من برم و برگردم.یه نیم ساعتی طول کشید تا کارم تموم شد.وقتی برگشتم دیدم امید سرشو گذاشته روی فرمون و با دستش داره ضرب می گیره تا من سوار شدم سرشو بلند کرد و گفت:

_کارت تموم شد؟

_آره،ببخشید،تو خیلی معطل شدی.

ماشین رو روشن کرد و وقتی خواست راه بیافته گفت:

_معطلی برای عشق لذت بخشه.

بعد با هم برگشتیم خونه.من زنگ زدم پیتزا فروشی تا غذا بیارن. امیدم تلویزون رو روشن کرد و داشت فیلم تماشا می کرد که اف اف زنگ زد و هردوی ما رو ترسوند به امید گفتم:

-من منتظر کسی نبودم.

امید اف اف رو برداشت و گفت:

_کیه؟

نفهمیدم کی بودکه امید گفت:

_ آرش ؟!

نگاهی بهم کرد رنگ از صورتم پرید،یعنی آرش بود؟ آرش اینجا چه کار می کرد؟

امید:چند لحظه صبر کنین.

بعد رو به من کرد و گفت:

_می گه آرشه؟

داشتم گر می گرفتم امیدم فهمید حالم خوب نیست، اف اف رو گذاشت و اومد طرفم و گفت:

_ نغمه چیزی شده؟ آرش کیه؟

_نامزد قبلی ام.

امید:اینجا چه کار می کنه؟

_نمی دونم.

امید:در رو باز کن بیاد تو.

_ولی...

بلند شد و اف اف رو برداشت و گفت:

_بفرمایید.

آرش اومد تو.نگاهش یه جوری بود.سرد و خشن.تا منو دید وایستاد.از پنجره نگاش می کردم، امید رفت دم در.منم رفتم توی حیاط. آرش گوشه ای ایستاد و رو به من کرد و گفت:

_حالا می فهمم چرا اونکار رو کردی؟از من بهتر گیرت اومده.

بعد رو به امید کرد و گفت:

_آقا پسر،این خانمی که شما انتخاب کردی نامزد من بود.عشق من بود و تو اونو ازم گرفتی.

امید هیچی نگفت دستشو کرده بود توی جیبشو فقط آرش رو نگاه می کرد. آرش رو به من کرد با لحن سردی گفت:

_ نغمه من دوستت داشتم حتی وقتی بهم گفتی از زندگیت برم بیرون،چون دوستت داشتم رفتم بیرون. یادته روزی که رفته بودیم سینما تو درباره ی من چی فکر کردی؟تو از خیانت متنفر بودی ولی خودت به من خیانت کردی.چرا؟درسته که تو هیچ وقت بهم نگفتی دوستم داری ولی من هر روز و هر ساعت و هر دقیقه بهت می گفتم دوستت دارم.عاشقتم. نغمه تو همه چیز منو نابود کردی.تو از من خواستی بهت خیانت نکنم ولی حالا خودت با این آقا تو این خونه تنها هستی.اگه این اسمش خیانت نیست پس چیه؟


romangram.com | @romangram_com